ما در انگیزه خود چه نقشی داریم؟ - کلینیک روانشناسی آوان | مرکز مشاوره روانشناختی

ما در انگیزه خود چه نقشی داریم؟

فهرست مطالب

نکات کلیدی این مطلب:

  • هیچ راه حل جادویی برای اصلاح الگوهای انگیزشی وجود ندارد.
  • اکثر اقدامات با انگیزه موروثی هستند اما تحت تأثیر محیطی هستند.
  • استفاده از سیستم پاداش مغز به تغییر ادراک منفی از رفتار کمک می‌کند.

کلینیک روانشناسی و مشاوره آوان – یکی از آزاردهنده ترین احساسات برای بسیاری از افراد، درک عدم کنترل است. وقتی احساس درماندگی می‌کنیم یا معتقدیم که توانایی تغییر شرایط را نداریم، اراده خود را به نیروهای خارجی تسلیم می‌کنیم. برای برخی، تاکید بر نیروهای خارجی ویرانگر است، زیرا ما مشروط بر این هستیم تا باور داشته باشیم که کنترل انگیزه خود را در دست داریم. با این حال، با توجه به نحوه عملکرد مغز، ما کمترین تأثیر را بر نحوه تبدیل افکار و باورها به عمل داریم. در نتیجه، ممکن است احساسات منفی ایجاد شود. آیا احساس ناامیدی، پشیمانی یا حتی افسردگی موجه است؟ پاسخ “بله” قاطع است، اما آنچه مهمتر است این است که ما در محدوده سرنوشت انگیزشی خود چه نقشی داریم؟.

این تصور که ما در مورد اعمال خود فاقد اراده آزاد هستیم (اگرچه گاهی باورش سخت است) توسط تحقیقات گسترده علوم اعصاب پشتیبانی می‌شود. آزمایش‌های کلاسیک در خصوص فعالیت مغز نشان داد که یک تصمیم از نظر عصبی چند صد میلی‌ثانیه قبل از اینکه فرد به طور آگاهانه از تصمیم‌گیری خود آگاه شود، اتفاق می‌افتد. این یافته به طور مداوم با استفاده از انواع مختلف تصمیم گیری تکرار شده است. به عبارت دیگر، با توجه به انتخاب های خاص، تصویربرداری عصبی نشان می‌دهد و می‌تواند پیش بینی کند که کدام انتخاب را تا 10 ثانیه قبل از تصمیم گیری انجام می‌دهید.

ماهیت از پیش تعیین شده اعمال ما از نحوه پردازش پاداش و انگیزه رفتار مغز ما ناشی می‌شود. مغز شما یک مسیر عصبی متمایز (مناطق اولیه اتصال) دارد که به طور خودکار پاداش را ارزیابی می‌کند و رفتار با انگیزه را هدایت می‌کند. هنگامی که با یک پاداش بالقوه (مانند چیزی که ما می‌خواهیم) ​​دریافت می‌شود، انتقال دهنده عصبی دوپامین به طور غیرارادی آزاد می‌شود و میل به عمل را افزایش می‌دهد. سنتز (Synthesis) و انتقال دوپامین را می توان با انواع تکنیک های تصویربرداری از جمله fMRI کنترل کرد. تا زمانی که مغز شما فکر می‌کند پاداش به طور بالقوه رضایت‌بخش و در دسترس شماست، اهمیتی نمی‌دهد چه پاداشی در انتظار شماست. هنگامی که به سمت پاداش پیشرفت می‌کنید، مغز شما هر آنچه را که میل می‌کنید بیشتر می‌خواهد و به نوبه خود دوپامین بیشتری را آزاد می‌کند. الگوی آنچه ما می‌خواهیم و آنچه مغز ما به آن نیاز دارد بر اساس سازگاری های تکاملی و تجربیات گذشته است. همانطور که ممکن است حدس بزنید، میل به اشتباه می‌تواند مضر باشد و ارضای مکرر تمایل به پاداش اغلب می‌تواند منجر به اعتیاد شود.

چیزی که به نظر تصمیمی ارادی است، واقعاً ارادی نیست. پاسخ‌ها که اغلب به عنوان شهود یا «احساس درونی» توصیف می‌شوند، با سابقه طولانی وراثت در ترکیب با الگوهای تحت تأثیر محیط و فرهنگ تعیین می‌شوند. درست همانند ویژگی‌های فیزیکی (مانند رنگ چشم و قد) که ژنتیکی هستند، انگیزه و پاسخ‌های احساسی نیز به همین ترتیب تعیین می‌شوند. به عنوان فردی مستعد خشم یا توصیف شدن به عنوان فردی با “روح آزاد”. در حالی که ممکن است به نظر برسد که ما بر کنترل خود تسلط داریم، اما اقدامات غیر ارادی تحت کنترل آگاهانه نیستند، اما به طور قابل توجهی بر نحوه واکنش ما تأثیر می‌گذارند. در حالی که ممکن است کنترل مستقیمی بر انگیزه هایمان نداشته باشیم، ما می توانیم در سیستم های پاداش طبیعی مغزمان کار کنیم تا به نتایج دلخواه برسیم.

از انعطاف پذیری استفاده کنید

انعطاف پذیری سازگاری مغز را تقویت می‌کند و رفتار ما را از طریق تجربیات و تعاملات شکل می‌دهد. در حالی که ما تمایل ذاتی به پاسخ داریم، مسیرهای عصبی ما در پاسخ به جایی که هستیم، ارتباطات اجتماعی و زمینه های فرهنگی تغییر می‌کند. این سازگاری در تجربیات یادگیری ساده مشهود است، مانند اجتناب از اجاق گاز داغ پس از سوختن. به جای تلاش برای نادیده گرفتن سیستم پاداش خود، می‌توانیم به‌طور استراتژیک محیط‌هایی ایجاد کنیم که با الگوی طبیعی ترشح دوپامین مغزمان هماهنگ باشد و اصولا زمانی رخ می‌دهد که ما به سمت اهداف تمایل پیدا کنیم. برای مثال، با قرار دادن عمدی خود در محیط‌های مناسب، مانند اجتناب از فروشگاه مواد غذایی در هنگام گرسنگی، می‌توانیم شرایط لازم برای اصلاح رفتارهای نامطلوب را برای مغز خود فراهم کنیم. (پیشنهاد می‌شود مطلب چارچوب RESTART برای تاب‌آوری ذهنی را مطالعه کنید.)

از پاداش به خود استفاده کنید

ما می‌توانیم مغز خود را به سمت جایگزین کردن پاداش‌های کمتر مطلوب مانند پرخوری، سوء مصرف الکل یا قمار به سمت بسیاری از رفتارهای اجتماعی مطلوب که پیامدهای اجتماعی یا عاطفی بسیار کمتری دارند، سوق دهیم. این بدان معناست که از طریق مکث در مواردی که اغلب دوپامین ما را افزایش می‌دهند، می‌توانیم مغزمان را به گونه‌ای تنظیم کنیم که احساس پاداش یکسانی را به روش‌های مختلف جستجو کند. به عنوان مثال، اگر به مدت یک هفته هر روز باران ببارد، هنگامی که باران متوقف شود و شما به بیرون بروید، واقعاً قدردان آفتاب خواهید شد. حال اگر هر روز آفتابی باشد، به سختی متوجه خواهید شد. همین امر در مورد خوردن هر روز غذای مورد علاقه تان نیز صدق می‌کند و خیلی زود، خسته کننده می‌شود. یک وقفه از هر چیزی که در حال افزایش است، سنتز دوپامین را افزایش می‌دهد و به مغز اجازه می‌دهد تا آنچه را که لذت می‌بخشد را مورد بازبینی مجدد قرار دهد. از طریق پرهیز از عواملی که برایمان لذت بخش است، در واقع ارزش هر چیزی را که برایمان مفید است را افزایش می‌دهیم. (پیشنهاد می‌شود مطلب آیا عادت های بدی دارید؟ را مطالعه کنید.)

آگاهی خود را ارتقاء دهید

در حالی که نمی‌توانیم تکانه‌ها را حذف کنیم، می‌توانیم به تدریج مغزمان را آموزش دهیم تا از کاری که انجام می‌دهیم آگاه‌تر باشد و از قرار دادن خود در برابر شکست اجتناب کنیم. بیشتر رفتارهای ما بر اساس زمینه است. اگر خودتان را در یک شیرینی فروشی قرار دهید، بیشتر مستعد خوردن شیرینی خواهید شد. اگر از کنار دانشگاه رد شوید، ممکن است به ادامه تحصیل فکر کنید. آنچه بیش از همه مهم است اجتناب از مکان ها و موقعیت هایی است که پتانسیل عواقب منفی دارند. اگرچه نمی‌توانیم مستقیماً افکار و احساسات را کنترل کنیم، اما ایجاد آگاهی فراشناختی (زمانی اتفاق می‌افتد که تلاش آگاهانه‌ای برای برنامه‌ریزی و نظارت بر رفتار خود انجام دهیم) تفاوت ایجاد می‌کند. آگاهی به شناسایی و تغییر الگوها در پاسخ های غیرارادی ما کمک می‌کند. (پیشنهاد می‌شود مطلب خود اندیشی، سفری به اعماق افکار و باورها را مطالعه کنید.)

در حالی که نمی‌توانیم سیستم عامل اصلی مغزمان را تغییر دهیم، اما می‌توانیم با پارامترهای آن به طور مؤثرتری کار کنیم. موفقیت از درک و تعامل استراتژیک با تمایلات طبیعی مغز مان حاصل می‌شود. به قایقرانی فکر کنید که ما نمی‌تواند باد را کنترل کند، اما با درک الگوهای باد و قرار دادن صحیح بادبان‌ها می‌تواند به مقصد برسد. به طور مشابه، با درک محدودیت‌های عصبی و اجرای استراتژی‌های مبتنی بر شواهد، می‌توانیم حتی بدون کنترل مستقیم بر سیستم‌های انگیزشی خود به اهداف خود برسیم.

محمد امین مختاریان

مطالب مشابه:

به این محتوا امتیاز دهید
اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها