نکات کلیدی این مطلب:
- اشتباهات میتوانند به دلیل شرطیسازی اجتماعی و ساختار تکاملی، تهدیدآمیز به نظر برسند.
- طرز تفکر توسعه محور، اشتباهات را به فرصتهایی برای یادگیری و پیشرفت تبدیل میکند.
- محیطهای امنی که ریسک را میپذیرند و تأمل را تشویق میکنند، نوآوری و تابآوری را پرورش میدهند.
کلینیک روانشناسی و مشاوره آوان – همه ما اشتباه میکنیم. خطای انسانی اجتنابناپذیر است، از فراموش کردن جلسه کاری گرفته تا اشتباه در انجام پروژهای مهم. با این حال، کمتر چیزی به اندازه اشتباه، اضطراب و شرم را برمیانگیزد. ما اشتباهات خود را پنهان میکنیم، از قضاوت میترسیم و اغلب اجازه میدهیم که آنها ارزش ما را تعریف کنند. اما چرا از اشتباه کردن که میتواند برای هرکسی اتفاق بیافتد، میترسیم؟ چه میشود اگر به جای اجتناب از اشتباهات، آنها را به عنوان گامهای ضروری برای رشد در نظر بگیریم؟
بیایید روانشناسی پشت ترس از اشتباه را بررسی کنیم، ریشههای تکاملی آن را بررسی کنیم و نحوه واکنش خود به اشتباهات را به چالش بکشیم.

چرا از اشتباه کردن میترسیم؟
ترس از اشتباه کردن در نحوه عملکرد ما ریشه دوانده است. در زندگی مدرن، اشتباهات میتوانند مانند نشانههایی از بیکفایتی یا شکست احساس شوند. از نظر فرهنگی، ما شرطی شدهایم که از اشتباه اجتناب کنیم. مدارس اشتباه کردن را تنبیه میکنند، محل کار بابت اشتباه ما را جریمه میکند و رسانههای اجتماعی اجتناب از اشتباه را تقویت میکنند. این ترس که به عنوان ترس از اشتباه شناخته میشود، میتواند منجر به کمالگرایی، تعلل یا فرسودگی شغلی شود.
ترس از اشتباه اغلب ریشه اجتماعی دارد. ما نگران این هستیم که دیگران ما را چگونه میبینند و یک اشتباه مانند نمایش عمومی بیکفایتی به نظر میرسد. در محیطهای پرخطر، مانند مصاحبههای شغلی، امتحانات یا نقشهای مدیریتی، این ترس تشدید میشود. زیرا ما اشتباهات را با قضاوت و طرد شدن مرتبط میدانیم.
کودکانی که در محیطهای بسیار انتقادی بزرگ میشوند یا فقط برای نتایج بینقص پاداش میگیرند، اغلب این باور را درونی میکنند که اشتباهات خطرناک هستند. چنین باوری منجر به بزرگسالانی میشود که یا از چالشها اجتناب میکنند یا تحت فشار فرو میریزند و هر اشتباه را تهدیدی برای هویت خود میدانند. (پیشنهاد میشود مطلب رهایی از رنج اشتباهات گذشته را مطالعه کنید.)
ریشههای تکاملی واکنش ما به اشتباه
مغز ما به گونهای طراحی شده است که خطاها را تشخیص دهد و این دیدگاه تکاملی منطقی است. انسانهای اولیه اگر حضور حیوان درنده را اشتباه تشخیص میدادند یا توت اشتباهی میخوردند، زنده نمیماندند. اشتباهات عواقبی داشتند که گاهی اوقات کشنده بودند. در نتیجه، ما حساسیت شدیدی به ریسک و بازخورد منفی پیدا کردیم. آمیگدال(amygdala)، که مسئول پردازش ترس است، وقتی پیشبینی شکست میکنیم فعال میشود و استرس را برمیانگیزد.
این غریزه به ما کمک کرد تا زنده بمانیم، اما در زندگی مدرن، اغلب اشتباه عمل میکند. «اشتباهات» امروزی به ندرت تهدیدکننده زندگی هستند. با این حال، مغز ما هنوز طوری واکنش نشان میدهد که انگار خطر همیشه در کمین است. این سیمکشی قدیمی میتواند ما را حتی در موقعیتهای کمخطر فلج کند.
علاوه بر این، تعلق گروهی برای بقا بسیار مهم بود. طرد شدن از قبیله میتوانست به معنای مرگ باشد. در نتیجه، اشتباهاتی که جایگاه اجتماعی را به خطر میاندازند (حتی اکنون) اضطراب شدیدی را ایجاد میکنند. به همین دلیل است که خجالت میتواند از نظر جسمی دردناک باشد. فشار تکاملی ما را تشویق میکند که در جمع قبیله بمانیم. (پیشنهاد میشود مطلب 2 روش برای بهتر شدن در اعتراف به اشتباه را مطالعه کنید.)
تغییر طرز تفکر از خطا به بینش
پس چه باید بکنیم؟ پاسخ، نادیده گرفتن اشتباهات نیست، بلکه تغییر رابطهمان با آنهاست.
- اشتباه را عادی سازی کنید. اشتباهات بازتابی از شکست اخلاقی نیستند؛ آنها منبع اطلاعات هستند. موفقترین افراد در هر زمینهای، خطاها را به عنوان بازخورد میبینند، نه محکومیت. مفهوم طرز فکر توسعه محور، که توسط روانشناس کارول دوک (Carol Dweck) ارائه شده، کلیدی است: باور به اینکه تواناییها میتوانند توسعه یابند، به ما این امکان را میدهد که اشتباهات را به عنوان پله ببینیم، نه موانع.
- اشتباهات را به عنوان سکوی پرتابی برای تابآوری ببینید. اشتباهات برای ایجاد قدرت درونی ضروری هستند. ما طرز فکری را تشویق میکنیم که اشتباهات را نه به عنوان نقصهای ثابت، بلکه به عنوان فرصتهایی برای تأمل، سازگاری و رشد میبیند. وقتی کودکان (یا خودمان) را راهنمایی میکنیم تا از این دریچه به شکستها نگاه کنند، حل مسئله، پشتکار و اعتماد به نفس را تقویت میکنیم. ما تأکید میکنیم که تابآوری به معنای اجتناب از شکست نیست، بلکه تسلط بر فرآیند بازیابی است.
- مناطق امن ایجاد کنید. مردم وقتی در مدرسه، خانه و محل کار احساس امنیت میکنند و ریسک میکنند، پیشرفت میکنند. رهبرانی که آسیبپذیری را الگو قرار میدهند و اشتباهات خود را میپذیرند، فرهنگ نوآوری و تابآوری را پرورش میدهند. وقتی افراد به خاطر شکست مجازات نمیشوند، جسورتر، خلاقتر و متعهدتر میشوند.
- یاد بگیرید که چگونه خوب شکست بخورید. خوب شکست خوردن به معنای سریع شکست خوردن نیست؛ بلکه به معنای هوشمندانه شکست خوردن است. این به معنای تجزیه و تحلیل اشتباهات، شناسایی عوامل قابل کنترل و تکرار است. یادگیری پرسیدن این سوال که «این اشتباه چه چیزی به من آموخت؟» هر اشتباهی را به یک برنامه درسی تبدیل میکند.
- مغز خود را آموزش دهید. تمرینات ذهن آگاهی میتواند به ما در تغییر پاسخهایمان به خطاها کمک کند. با مکث قبل از واکنش، میتوانیم واکنش به ترس را کنترل کنیم و به جای وحشت، با کنجکاوی به موقعیت نزدیک شویم.
در پایان:
ما نمیتوانیم ترس از اشتباه را از بین ببریم، زیرا این ترس عمیقاً در زیستشناسی ما ریشه دوانده است. با این حال، میتوانیم نحوه تفسیر و واکنش به ترسهایمان را انتخاب کنیم. وقتی شروع میکنیم به برخورد با خطاها به عنوان داده به جای فاجعه، در را به روی توسعه فردی و جمعی باز میکنیم.
حقیقت این است که بدون اشتباه کردن نمیتوانید در هیچ کاری بهتر شوید. هر نوآوری، پیشرفت و داستان موفقیتی بر پایه اشتباهات زیادی بنا شده است. تنها شکست مطلق، درس نگرفتن از آنهاست.
«پیشنهاد میشود از تست های شخصیت کلینیک روانشناسی آوان که به صورت رایگان در اختیار شما قرار داده شده است، برای آشنایی و آگاهی بیشتر از خودتان استفاده کنید.»
مطالب مشابه:
- درس گرفتن از اشتباهات دیگران، میانبری برای زندگی بهتر
- بزرگترین اشتباه در روابط صمیمانه
- مواجهه با ترس از آینده با 7 تکنیت عملی
- چرا استخدام افراد باهوش ممکن است تصمیم اشتباهی باشد؟
- شش چالش رایج زندگی و نحوه کنار گذاشتن آنها
- خلاقیت از آشفتگی شروع میشود
- هنر رها کردن
- 5 چالش اصلی که منجر به ترس از رها شدن می شود
- آنچه باید درباره ترس بدانید
- چگونه می توان به طور موثر با ترس از ناشناختهها روبرو شد؟
- شایستگی در عملکرد چیست؟ چگونه به شخصیتی موثر تبدیل شویم؟
- چگونه ذهنیت ریسک پذیر بسازیم
- غلبه بر ترس از دست دادن (اختلال Fomo) با 10 نکته ارشمند