نکات مهم این مطلب:
- پیشرفت تفکر غیر مفید می تواند منجر به رویارویی با اضطراب، افسردگی و اعتیاد میشود.
- در تعاملات روزمره ما با دیگران، نشانه های قابل تشخیصی از تفکر غیر مفید وجود دارد.
- ما میتوانیم یاد بگیریم که الگوهای تفکر غیرمفید را نظارت، ارزیابی و اصلاح کنیم.
کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – وقتی کاری را انجام می دهیم که نمی خواهیم انجام دهیم و احساس ناتوانی برای جلوگیری از وقوع آن میکنیم، بسیار ناامید کننده است. ما از تامل کردن اجتناب می کنیم، اجازه می دهیم احساسات ما را کنترل کنند و به دلیل افکاری که در ذهن ما می گذرد، از انجام بهترین کار خود کوتاهی می کنیم. بنابراین، دانستن تفاوت بین ذهن مفید و غیر مفید، کلید تغییر پایدار و تسکین علائم است.
تلاش برای کنترل یا اجتناب از افکار ناراحت کننده، نگرانی و شک ممکن است مفید به نظر برسد، اما می تواند اوضاع را بدتر کند. تحقیقات نشان می دهد که تلاش برای خلاص شدن از شر افکار منفی ناخواسته میتواند شرایط را بدتر کند نه بهتر.
ذهن مفید و غیر مفید
برای کمک به مراجعین جهت درک قدرت و تأثیر ذهن غیر مفید، اغلب میپرسم زندگی آنها قبل از شروع اضطراب، افسردگی یا اعتیاد چگونه پیش میرفت؟. من می خواهم آنها متوجه شوند که چگونه ذهن غیر مفید آنها در زندگی روزمره آنها مداخله می کند، خیلی قبل از اینکه مشکلی تعریف شده ایجاد شود.
توضیح مختصری در مورد ذهن مفید و غیر مفید همیشه محل خوبی برای پاسخ است: ذهن مفید ما عینی، تأمل کننده، منطقی و انعطاف پذیر است و در حل مشکلات و بهبود اوضاع به ما کمک می کند. ما همچنین ذهن غیر مفیدی داریم که مفروضاتی را مطرح می کند، واقعیت را تحریف می کند، متعصب و غیرمنطقی است، ما را از رسیدن به اهدافمان باز می دارد و منجر به رفتارهای خود باخته می شود. به دنبال کلماتی مانند «باید» بهعنوان نشانههایی از ذهن غیر مفید در امور شغلی خود باشید. باورهای قوی مبنی بر اینکه شما فردی بی ارزش هستید یا اینکه تفکرات و تصمیمات شما به جایی نمیرسند نیز سرنخ های خوبی هستند.
تشخیص وجود ذهن غیر مفید برای درک تفاوت بین آنچه فکر می کنیم و کیستیم بسیار مهم است: ما افکار خودمان نیستیم و مشکل این نیست که ما ذهن غیر مفیدی داریم، مشکل این است که ما به آن گوش می دهیم و آنچه را که می گوید درست، معتبر و مهم می دانیم.
نشانه های ذهن غیر مفید
مدتها قبل از اینکه اضطراب یا افسردگی ظاهر شود، نشانههایی وجود دارد که نشان میدهد ذهن غیر مفید ما قبلاً در زندگی ما دخالت کرده است. کشمکشهایی که در حال حاضر داریم احتمالاً نتیجه سالها تفکر غیرمفید است که کنترل نشده است.
در ادامه این مطلب پنج نشانه اولیه وجود دارد که نشان می دهد ذهن غیر مفید ما، ما را به سمت مشکلات جدی تر سلامت روان هدایت می کند:
ما سلامت و امنیت خود را به خطر می اندازیم. اینکه چگونه پریشانی خود را مدیریت می کنیم، به رویدادهای ناراحت کننده واکنش نشان می دهیم و از فشارهای زندگی اجتناب می کنیم در لحظه احساس خوبی دارد، اما برای ما زمان، انرژی، پول و سلامتی هزینه دارد. ما خطرات مرتبط با رفتار خود را نادیده می گیریم و سلامت و رفاه خود را با آنچه می خوریم، می نوشیم و انجام می دهیم به خطر می اندازیم.
ما پیشرفت خود را به سمت اهدافمان خراب می کنیم. ما اجازه میدهیم ناامنیها، بازدارندگیها، ترسها یا انتظارات غیرواقعبینانهمان، اهداف شغلی و شخصی ما را خراب کنند. ما به افکار غیر مفید خود توجه میکنیم و آنچه برایمان مهم است را از دست می دهیم. وقتی اهداف و خواستههای ما در زندگی از بین میروند، داستانهایی میسازیم که چرا به هر حال نتوانستهایم به آنها برسیم، با این باور که به دلیل شرایط زندگی یا مشکلات شخصی خودمان معلول هستیم.
ما آنچه را که دیگران می گویند و انجام می دهند را نادرست میدانیم. درک نادرست وقایع زندگی و اعمال دیگران به طرق مختلف در نحوه تفکر و گفتار خودمان نمایان می شود، مانند: حدس و گمان، فرافکنی، فرض، استنباط، تفسیر و… .
ما با دیگران به گونه ای تعامل می کنیم که اوضاع را بدتر می کند نه بهتر. به دلیل اعتقادات متعصبانه و انعطاف ناپذیرمان مبنی بر اینکه باید خوب عمل کنیم و دیگران باید با ما خوب رفتار کنند، ارتباط ضعیفی برقرار می کنیم. ما نظرات، ایده ها، خواسته ها و نیاز های خود را به دیگران تحمیل می کنیم. به عنوان مثال، ما دقیقاً به دیگران میگوییم که چه فکر و چه احساسی داریم و قبل از اینکه بفهمیم طرف مقابل چه میگوید، به گفتگو پایان میدهیم. به هر چیزی که حتی به نظر میرسد انتقادی است، شدیداً واکنش نشان میدهیم و به دیگران میگوییم که چه چیزی باید یا نباید احساس کنند.
ما بیشتر از آنچه که بتوانیم برای خودمان پریشانی ایجاد می کنیم. در تعقیب اهدافمان، اضطراب، استرس، خشم و مشکلات سلامتی را تجربه می کنیم که معتقدیم ناشی از عظمت آرمان های والای ما و بهای موفقیت است. ما نمی دانیم که حتی اگر اهداف مهمی را دنبال می کنیم، لازم است به نیاز های دیگر خود نیز توجه کنیم تا در آینده برای ناراحتی های عاطفی خود و شرایطی که ایجاد کردهایم خودمان را سرزنش نکنیم و دچار آسیب نشویم. بسیاری از افراد موفق، زندگی متعادل و شادی دارند و خود یا دیگران را دچار مشکل نمیکنند.
درک ما از زندگی، سبک تعامل با دیگران، روشهای مدیریت سلامت و رفاه، نحوه مدیریت فشارها و مشکلات زندگی به ما سرنخهایی میدهد که ذهن غیرمفید ما توانایی ما را برای ساختن یک زندگی خوب تضعیف میکند. قبل از اینکه به مشکلات روانی جدی تری منجر شوند، به دنبال این علائم باشید.
به افکار خود توجه کنید و مدیریت و کنترل افکار خود را تمرین کنید. آنچه را که نظارت می کنیم، می توانیم ارزیابی کنیم. آنچه را که ارزیابی می کنیم، می توانیم اصلاح کنیم. شما افکارتان نیستید.
مطالب مشابه:
- چگونه حلقه های افکار منفی را بشناسیم و متوقف کنیم؟
- افکار منفی ما از کجا می آیند؟
- مدیریت 7 نوع دردسر روزانه
- 8 استراتژی ساده برای تقویت شفقت به خود
- چگونه از رکود روزمرگی خارج شویم؟
- 10 ابزار مفید برای بازسازی زندگی
- شش راه برای رهایی از چنگال پشیمانی
- 10 استراتژی برای رهایی از ذهن مضطرب
- مقابله با سرگردانی ذهنی و تفکر تاریک
- 3 نکته برای مقابله با فلج تصمیم گیری
- آیا شما افراط اندیش هستید؟