کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – “ما دنیای اطراف خود را آنطور که هست نمی بینیم، ما آن را همانطور که درک میکنیم می بینیم.” آگاهی ادراکی صدها سال است که در تمدن بشری گسترش یافته است، اما منشأ دقیق آن ناشناخته است.
به طور قابل توجهی، شواهد فعلی از حوزه علوم اعصاب نشان میدهد که این تصور از واقعیت انسانی توصیف دقیقی از پردازش ادراکی ما است. هر چیزی که ما درک می کنیم بر اساس دانشی است که از قبل داریم.
ادراک چگونه رخ می دهد؟
در حالی که واقعیت عینی وجود دارد، ما به عنوان انسان قادر به دسترسی کامل به واقعیت عینی از طریق روش های حسی خود نیستیم. وقتی به یک گل بنفش روشن خیره می شویم، چشمان ما رنگ را نمی بیند، بلکه انرژی الکترومغناطیسی را می بیند که سیستم بینایی ما آن را بنفش تفسیر و درک می کند.
رنگ بنفش به عنوان بخش کوچکی از یک طیف وسیع وجود دارد که یک سر آن شامل پرتوهای گامای کوتاه و دیگری فرکانسهای رادیویی بلند است. درمیان اینها، بخش محدودی از نور را انسان بصورت عینی درک میکند.
درک اینکه چگونه اطلاعات را از دنیای بیرون وارد می کنیم و آن را به افکار انسانی ترجمه می کنیم، فرآیندی بسیار پیچیده است. دادههای حسی خام از طریق یکی از کانالهای حسی ما وارد میشوند و سپس، از طریق فرآیند انتقال، به تکانههای عصبی تبدیل میشوند. این فرآیند برای تمام حواس انسانی ما مشابه است.
داده های حسی به خودی خود مفید هستند، اما تا زمانی که سیستم ادراکی ما با پر کردن فضاهای خالی برای ایجاد یک بازنمایی کامل، معنا را به خود اختصاص ندهد، مفید است. این مقدار بر اساس تجربیات قبلی ما در جهان تخصیص می یابد. هر چیزی که ما درک می کنیم مغرضانه است و تا حدی بر اساس فرضیات قبلی ما است.
چرا سیستم ادراکی ما اینگونه عمل می کند؟
مغز ما برای عملکرد طراحی شده است، نه دقت. سودمندی سیستم ادراکی ما کاهش عدم قطعیت در دنیای ماست. مغز انسان می خواهد نتایج را در هر موقعیتی پیش بینی کند، بنابراین اطلاعات ناشناخته را بر اساس تجربیات قبلی ما پردازش می کند. در اوایل تاریخ تکامل ما، عدم قطعیت احتمالاً به معنای مرگ حتمی بود، بنابراین به راحتی می توان درک کرد که این انطباق چگونه رخ داده است.
بنابراین، به نظر می رسد که مغز ما در طول زمان برای کاهش عدم اطمینان به منظور افزایش ایمنی توسعه یافته است. این یک سازگاری شگفتانگیز به نظر میرسد، زیرا جلوگیری از عدم قطعیت منجر به محافظت از انسان در برابر تهدیدات بیشماری میشود.
با این حال، آیا سیستم ادراکی سازنده ما جنبه منفی دارد؟
انطباق به عنوان تأثیرگذار ادراکی
همنوایی تأثیر قدرتمندی بر زندگی روزمره ما دارد. ادراکات ساخته شده ما ممکن است با فرآیندهای تفکر خلاق ما تداخل داشته باشد و ما را به سمت قراردادی بودن و انطباق برای حفظ اطمینان سوق دهد. بنابراین، ما با درک واقعیتی که ما را تشویق می کند در “قبیله” باقی بمانیم تا در امان بمانیم، در زندگی حرکت می کنیم.
ترس اساسی از دور شدن از قبیله به طور مداوم توسط سیستم ادراکی ما در تلاش برای محافظت از ما در برابر تهدید پدیدار می شود. این ترس این احساس را افزایش می دهد که ما کنترلی بر زندگی خود نداریم، که احتمالا به کاهش انگیزه و شادی کمک می کند.
این مطابقت ادراک چگونه آشکار می شود؟ از سنین مدرسه به بعد، بسیاری از ما تحت فشار عواملی همچون جامعه، در “مسیر زندگی” تعیین شده ای قرار می گیریم که از واگرایی جلوگیری می کند:
- مرحله 1: به مدرسه بروید.
- مرحله 2: به دانشگاه بروید.
- مرحله 3: کار پیدا کنید (در صورت نیاز تکرار کنید).
- مرحله 4: ازدواج کنید (در صورت نیاز تکرار کنید).
- مرحله 5: بچه هایی داشته باشید و آنها را از مراحل 1 و 2 عبور دهید.
- مرحله 6: از کار با حقوق بازنشسته شوید و برای انجام آنچه می خواهید وقت داشته باشید.
در حالی که این فهرست تلاشی ساده برای خلاصه کردن مسیر زندگی مدرن ما است، ما آن را درج می کنیم زیرا به نظر می رسد بسیاری از مردم این مراحل را غیرقابل تغییر می دانند. هر تلاشی برای انحراف از مسیر بسیار آزاردهنده است و نمیتوان به آن فکر کرد. بنابراین، افراد مجبور به ادامه مسیر میشوند. ادراکات ساخته شده آنها باعث می شود نتوانند واقعیت خود را تغییر دهند.
چه می توانیم بکنیم؟
دکتر بو لوتو (Dr. Beau Lotto)، نویسنده کتاب Deviate: The Science of Seeing Different، در خط مقدم تحقیقات در زمینه مبانی عصبشناسی ادراک انسان قرار دارد. تفسیر او در مورد این که چرا ما باید ادراک خود را درک کنیم، عمیقا مفید است.
به گفته دکتر لوتو، “تنها زمانی که آگاهی داشته باشید که چرا کاری را انجام می دهید، می توانید به انجام هر کاری متفاوت فکر کنید.” بنابراین، ابتدا باید درک کنیم که جهانی که میبینیم بر اساس ادراکات ایجاد شده ما است، قبل از اینکه بخواهیم جهان را متفاوت ببینیم.
هنگامی که درک کردیم که چگونه ادراک ساخته می شود، سپس باید “توهمات خود را انتخاب کنیم” و ادراکات خود را با این پرسش که چرا دائما کارهایی را که انجام می دهیم کنترل کنیم، به چالش بکشیم. ما باید به خودمان اجازه دهیم که عدم قطعیت را تجربه کنیم و از هنجار منحرف شویم تا دنیای پیرامون را متفاوت از بقیه ببینیم.
دکتر لوتو همچنین پیشنهاد می کند که این انحراف از هنجار جرقه اصلی پیشرفت بشر در طول تاریخ بوده است (از انقلاب فرانسه و آمریکا تا پایان کمونیسم). انحراف از قبیله به این معناست که به مغز خود اجازه میدهید خلاقانه فکر کند.
سخن نهایی
جروم برونر (Jerome Bruner) روانشناس قرن بیستم چنین بیان میکند: «جوهر خلاقیت این است که بفهمید چگونه از آنچه قبلاً میدانستید برای فراتر رفتن از آنچه قبلاً فکر میکردید استفاده کنید.» دانش نحوه عملکرد فرآیندهای ادراکی انسان از طریق علم اعصاب نشان می دهد که دکتر برونر در مسیر درستی برای درک نوآوری قرار داشت.
همانطور که قبلا در مطلب پرورش ذهن های خلاق گفته شد، بسیاری از مشاغل آینده احتمالاً نیاز به تفکر خلاق قابل توجهی دارند. توانایی فراخوانی ادراکات متفاوت با اجازه دادن به عدم قطعیت ممکن است کلید توسعه این فرآیندهای خلاقانه باشد. متفکران اصیلی که می توانند از تله های انطباق چشم پوشی کنند و با ابهام سازگار شوند، مزیت خواهند داشت.
بنابراین، فراتر از تجربیات خود نگاه کنید و به جهان سفر کنید تا ذهن خود را گسترش دهید و تخیل خود را شعله ور کنید. مایل باشید برخی از عمیق ترین فرضیات خود را در مورد کارهایی که انجام می دهید زیر سوال ببرید. به خودتان اجازه دهید که از نیروهای منطبق بر زندگی مدرن رها شوید و ذهن خود را به روی درهای جدید ادراک باز کنید، ممکن است خلاقیت جاری شود.
محمد امین مختاریان
مطالب مشابه:
- پرورش خرد
- 10 ایده برای حمایت از سفر رشد فردی شما
- ترفند کثیف مغز مضطرب
- اجتناب روانی چیست؟
- الگوپذیری و راههای مقابله با آن
- معنای عمیق تر آگاهی