نکات کلیدی این مطلب:
- اضطراب وجودی، به حالت مزمنِ ناراحتی و ترس در مورد مسائل مربوط به وجود خود، مانند پیری و مرگ اشاره دارد.
- طبق نظریه مدیریت ترور (TMT)، هر چیزی که ما را به یاد مرگ خودمان میاندازد، مانند ویروس کرونا، احتمالاً اضطراب وجودی ما را افزایش میدهد.
- اضطراب وجودی به خوبی سایر اشکال اضطراب به رویکردهای روانپزشکی و روان درمانی سنتی پاسخ نمی دهد.
- توصیه هایی برای درمان اضطراب وجودی شامل برخی از رویکردهای جایگزین است که در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – در چند سال گذشته، احتمالاً به دلیل همهگیری ویروس کرونا، بیشتر از هر زمانی که به یاد میآورم با افرادی مواجه شدهام که از اضطراب وجودی رنج میبرند. اضطراب وجودی اصطلاحی است که برای توصیف یک حالت مزمن ناراحتی و ترس در مورد مسائل مربوط به وجود خود مانند پیری، مرگ و عدم اطمینان در مورد آنچه که برای ما اتفاق میافتد، استفاده میشود.
اگرچه تشخیص رسمی برای آن وجود ندارد، اما اضطراب وجودی یکی از چهار نوع اضطرابی است که متخصصان سلامت روان برای آن تمایز قائل میشوند و اضطراب وجودی را منشأ اضطراب افرد در نظر میگیرند. سایر اشکال اضطراب، از جمله موقعیتی (نتیجه یک رویداد موقتی و خارجی)، بیولوژیکی (مربوط به عدم تعادل انتقال دهنده های عصبی یا هورمون ها) و روانی (نتیجه طرحواره های ذهنی مشکل ساز و الگوهای فکری)، با تشخیص های متعددی همپوشانی دارند و آنها با موفقیت بیشتری با رویکردهای سنتی درمان می شوند. با این حال، اضطراب وجودی، همانند افسردگی وجودی، به مجموعه ای از ابزارهای متفاوت از آنچه روانشناسی و روانپزشکی معمولا ارائه می دهند، نیاز دارد.
بر این اساس، کسانی که از اضطراب وجودی رنج می برند، اغلب دچار فقدان می شوند و نمی دانند که چرا مجموعه معمول داروهای ضد اضطراب احساس بهتری در آنها ایجاد نمی کنند یا اینکه چرا تکنیک های درمانی که در گذشته موثر بوده اند، این بار بی اثر هستند.
دلیل اینکه چرا درمان اضطراب وجودی می تواند بسیار دشوار باشد این است که عمیقاً در سیستم های اعتقادی، خانوادگی، فرهنگی و مذهبی که فراتر از روانشناسی و زیست شناسی شخصی فرد است، ریشه دارد. این در طرحوارههای ما مربوط به زندگی، مرگ و پیری است و ما این طرحواره ها را به مجموعهای از مکانیسمهای مقابلهای ناخودآگاه تبدیل کردهایم. مکانیسمهایی که در از بین بردن اضطراب ما در مورد زندگی، مرگ و پیری برای سالها موفق بودند… تا اینکه بهطور مرموز و ناگهان از کار افتادند.
- وقتی می میریم چه اتفاقی برای ما می افتد؟
- آیا عواقب کارمایی برای اعمال من در این زندگی وجود خواهد داشت (به عنوان مثال، آیا من برای کارهای بدی که انجام داده ام مجازات خواهم شد)؟
- آیا پیری به این معنی است که ذهن، حافظه و کنترل بدنم را از دست خواهم داد؟
- آیا خانواده ام مرا تنها می گذارند یا بدتر از آن در خانه سالمندان می میرم؟
اینها می توانند در هر مرحله از زندگی سؤالات ترسناکی باشند، به ویژه در دوران میانسالی که ما شروع به کاهش توانایی ها و قدرت خود در جهان می کنیم. به خصوص بعد از اینکه ببینیم دوستان نزدیک یا اعضای خانواده از مرگ و بیماری رنج می برند می تواند وحشتناک باشد.
تئوری مدیریت ترور و اضطراب وجودی
به گفته ارنست بکر (Ernest Becker) انسان شناس فرهنگی، توانایی انسان برای تصدیق و پیش بینی مرگ نهایی نه تنها منحصر به نوع ما انسانها است، بلکه نیروی محرکه روانشناختی و فرهنگی ما نیز می باشد. به این ترتیب، اضطراب وجودی را می توان مادر همه اضطراب ها دانست.
سالها پس از انتشار کتاب اصلی بکر با عنوان “انکار مرگ” در سال 1973، روانشناسان اجتماعی گفته او را در یک نظریه رسمی به نام نظریه مدیریت ترور (TMT) تدوین کردند. نزدیک به 50 سال تحقیق در مورد TMT نشان داده است که هر چه ما نسبت به مرگ خود آگاهتر باشیم، حتی اگر کسی به سادگی کلمه “مرگ” را به ما نشان دهد، احتمال بیشتری وجود دارد که تصمیمات خود را به روش های بی شمار، هرچند اغلب متناقض، تغییر دهیم.
در برخی زمینهها یادآوری مرگ، قضات را به مجازاتهای سختتر سوق داده است. در موارد دیگر باعث شده است که مردم باورهای فرهنگی خود را سختتر کنند و سنت گراتر شوند. با این حال، در برخی دیگر به افزایش رفتارهایی که باعث افزایش عزت نفس آنها می شود کمک کرده است، مانند خرید یک ماشین اسپرت یا محافظت از خود با کمک گرفتن از صنعت خودمراقبتی. از منظر TMT، تصاویر و بحثهای بیوقفه مربوط به مرگ که همه ما از زمان آغاز همهگیری کرونا شاهد آن هستیم، ما را در برابر چشماندازها و پیامدهای مرگ آسیبپذیر کرده است و به سمت اضطراب وجودی سوق داده است.
صدای طبل مرگ و میر خودمان روز به روز بلندتر می شود و مصرف زاناکس یا پروزاک باعث از بین رفتن آن نمی شود. به طور مشابه، روان درمانی سنتی پاسخ های کمی برای اضطراب وجودی دارد، زیرا ترس از عدم وجود یا رها شدن از آگاهی نه “غیر منطقی” است و نه نتیجه یک خطای شناختی. با این حال، این بدان معنا نیست که همه چیز ناامید کننده است.
درمان اضطراب وجودی
در تجربه من، اضطراب وجودی مستلزم ترکیبی از راهبردهایی است که در یک دوره زمانی طولانی یکپارچه شده باشند. اگرچه درمان شناختی رفتاری (CBT) برای درمان اضطراب موقعیتی و روانی بسیار مؤثر است، اما وقتی صحبت از اضطراب وجودی به میان میآید، دریافتهام که درمان مداوم با یک درمانگر بینشگرا (روانپویشی یا روان تحلیلی) می تواند خوب باشد. باید توجه داشت که روند درمان نباید با سرعتی بیشتر از آنچه شخص مددجو مایل به انجام آن است انجام شود.
در زیر توصیه هایی برای درمان اضطراب وجودی آورده شده است:
تا آنجا که ممکن است سیستم های اعتقادی را کاوش کنید.
اضطراب وجودی اغلب در زمانی اتفاق میافتد که مسائل مربوط به پیری و احتمال مرگ برجسته میشود (گاهی اوقات پس از مرگ همسالان) و این اغلب افراد را وادار میکند تا در مورد درسهای دینی که در کودکی به آنها آموختهاند فکر کنند. با این حال، برای اکثر مردم، باورهای وجودی، مذهبی و معنوی آنها انتخاب نشده است، آنها در بدو تولد به آنها منتقل شده است و سیستم اعتقادی که ما در آن متولد شدهایم ممکن است بهترین جهان بینی بزرگسالان نباشد.
به این ترتیب، توصیه میکنم کتابهایی درباره نظامهای اعتقادی مختلف بخوانید و کشف کنید که این نظامهای اعتقادی چه شباهتها و تفاوتهایی با سیستمهای اعتقادی شما دارند. با رهبران معنوی سنت های مختلف گفتگو کنید. با افرادی که چالش های زندگی آنها بیشتر تر از چالش های زندگی شما بوده است صحبت کنید و از آنها بپرسید که در مورد چالش هایی که باعث ایجاد اضطراب وجودی شما می شوند چه احساسی دارند. همچنین خوب است که سری مستند اخیر نتفلیکس با عنوان Surviving Death را نیز بررسی کنید که برخی از این موضوعات را با عمق بیشتری پوشش می دهد.
دنیای خود را گسترش دهید.
من اغلب به مراجعین می گویم: “اگر دنیای شما در حال گسترش نیست، در حال انقباض است، و اگر در حال انقباض است، باید روند را معکوس کنید.” بسیاری از ما دوستان یا اعضای خانواده ای داریم که علائم اضطراب متوسط آنها تا مرز آگورافوبیا (ترس از دور بودن از فضای امن) پیشرفت کرده است تا اینکه در نهایت از ترک خانه خودداری کردند. اگر حواسمان نباشد این سرنوشت می تواند برای هر یک از ما به واقعیت تبدیل شود.
اگرچه ممکن است زمانی که احساس اضطراب می کنید، پیدا کردن دوستان جدید و امتحان تجربیات جدید دشوار باشد، اما در دوره هایی که احساس خوبی دارید، بهترین زمان برای شروع به برداشتن گام هایی خارج از منطقه راحتی است. هیچ نیازی به انجام کار های افراطی وجود ندارد. شما فقط باید راه های کوچکی برای گسترش فعالیت های موجود و توسعه شبکه اجتماعی موجود خود بیابید. در پایان چند پیشنهاد وجود دارد:
اگر با دوستانتان شطرنج یا بازی های رومیزی می کنید، از دوستان خود بخواهید که یک دوست جدید یا یکی از اعضای خانواده را به گروه دعوت کنند.
در میان دوستانی که از قبل با آنها احساس راحتی می کنید، یک فعالیت جدید مانند رفتن به کتابخانه، ثبت نام در باشگاه ورزشی یا رفتن به سینما و… را امتحان کنید.
یک مکان جدید برای گذراندن تعطیلات، متفاوت از جایی که معمولاً میروید را امتحان کنید.
گروههای ملاقات حضوری یا اتاقهای چت آنلاین را پیدا کنید، جایی که میتوانید با افراد دارای علایق مشترک ارتباط برقرار کنید.
محمد امین مختاریان
مطالب مرتبط: