نکات کلیدی این مطلب:
- انسان ها به طور طبیعی تمایل دارند تا الگوهایی را در دنیای اطراف خود جستجو کنند، حتی در شرایطی که هیچ کدام وجود ندارد.
- الگوپذیری بر تصمیمگیری تأثیر میگذارد، زیرا مغز به دنبال الگوها و ارتباطات است، حتی زمانی که شواهدی از آنها پشتیبانی نمیکند.
- برای محافظت از خود در برابر الگوپذیری، باید از تعصبات شخصی آگاه بود، به دنبال دیدگاه های مختلف بود و با کارشناسان مربوطه مشورت کرد.
کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – انسان ها به طور طبیعی تمایل دارند تا الگوهایی را در دنیای اطراف خود جستجو کنند، حتی در شرایطی که هیچ کدام وجود ندارد. این گرایش که به الگوگرایی معروف است، یک پدیده روانشناختی جذاب است که برای دهه ها محققان را متحیر کرده است. عوامل مختلفی در درک ما از الگوها نقش دارند، از جمله عوامل شناختی، ادراکی و اجتماعی. یکی از قانعکنندهترین توضیحها برای اینکه چرا الگوها را حتی زمانی که وجود ندارند درک میکنیم، از روانشناسی شناختی میآید.
در روانشناسی، فرآیند شناختی شکلگیری طرحواره شامل ساخت چارچوبها یا مدلهای ذهنی است که به ما کمک میکند اطلاعات محیط خود را سازماندهی و تفسیر کنیم. این طرحوارهها بر اساس تجربیات و انتظارات قبلی ما ساخته شدهاند و به ما امکان میدهند به سرعت اطلاعات جدیدی را که با مدلهای ذهنی موجود ما مطابقت دارد، درک کنیم. با این حال، زمانی که با اطلاعاتی روبرو می شویم که با طرحواره های تثبیت شده ما مطابقت ندارد، مغز ما ممکن است سعی کند اطلاعات جدید را با “تطبیق اجباری” آنها در یک الگوی از پیش موجود، تطبیق دهد، حتی اگر مناسب نباشد. این فرآیند به عنوان یکسان سازی شناخته می شود، جایی که ما سعی می کنیم اطلاعات جدید را در طرحواره های موجود خود تفسیر کنیم. این می تواند منجر به درک الگوهایی شود که وجود ندارند، که به عنوان الگوپذیری شناخته می شود. تمایل به جذب اطلاعات جدید در طرحوارههای موجود، یک فرآیند شناختی طبیعی است، اما میتواند منجر به خطا در ادراک شود و یکی از جنبههای کلیدی الگوپذیری است.
الگو بودن چگونه بر ما تأثیر می گذارد؟
الگوپذیری با تأثیرگذاری بر نحوه درک و تفسیر اطلاعات، بر زندگی روزمره ما تأثیر می گذارد. مغز ما به طور طبیعی به دنبال الگوها و ارتباطات است، حتی زمانی که آنها وجود ندارند، و این می تواند ما را به نتیجه گیری نادرست یا باور به تئوری های توطئه سوق دهد. به عنوان مثال، در سیاست، مردم ممکن است الگوها یا پیوندهایی را بین رویدادهای نامرتبط ببینند که باعث می شود آنها به تئوری های توطئه اعتقاد داشته باشند. به طور مشابه، در ورزش، طرفداران و تحلیل گران ممکن است موفقیت یا شکست یک تیم را به عنوان بخشی از یک الگوی بزرگتر درک کنند، حتی زمانی که هیچ مدرک روشنی برای حمایت از چنین ادعاهایی وجود ندارد.
الگو پذیری همچنین می تواند بر باورهای شخصی و تصمیم گیری ما تأثیر بگذارد. ممکن است برای تصمیمگیری به الگوهایی که میبینیم تکیه کنیم، حتی زمانی که این الگوها توسط شواهد پشتیبانی نمیشوند. این می تواند منجر به سوگیری ها و باورهای نادرست شود و بر زندگی شخصی و حرفه ای ما تأثیر بگذارد.
مظاهر متداول الگوپذیری
در ادامه مطلب برخی از مظاهر متداول الگوپذیری آورده شده است:
دیدن چهره ها در الگوهای تصادفی: مردم اغلب چهره ها را در ابرها، پوست درختان یا دیگر عناصر طبیعی می بینند.
خرافات: این به این باور اشاره دارد که اعمال یا رویدادهای خاص بدشانسی می آورد.
تئوریهای توطئه: به این معنی است که برخی رویدادها ناشی از اقدامات مخفیانه و هماهنگ شده توسط یک گروه قدرتمند است.
پاریدولیا (Pareidolia) یا معنی پنداری: تمایل به درک الگوهای معنی دار در داده های تصادفی، مانند شنیدن پیام های پنهان در موسیقی یا دیدن تصاویر به صورت ایستا بر روی صفحه تلویزیون.
اعداد شناسی: اعتقاد به اینکه اعداد خاص دارای معنا یا اهمیت خاصی هستند.
طالع بینی: این باور که موقعیت و حرکت اجرام آسمانی می تواند بر امور و شخصیت انسان تأثیر بگذارد.
درک ارتباطات بین رویدادهای نامرتبط: مردم اغلب ارتباط بین رویدادهای نامرتبط را درک می کنند، مانند این که باور کنند طلسم شانس آنها به آنها کمک کرد تا در یک بازی برنده شوند.
همبستگی وهمی: همبستگی عبارت است از درک رابطه بین دو متغیر در زمانی که چنین رابطه ای وجود ندارد، مانند اعتقاد به اینکه پوشیدن یک پیراهن رنگی خاص خوش شانسی می آورد.
آپوفنیا (Apophenia) یا ارتباط پنداری: تمایل به درک ارتباطات معنی دار بین چیزهای نامرتبط، مانند اعتقاد به این که یک آهنگ خاص در رادیو، پیام یکی از عزیزان متوفی است.
مشاهده الگوها به صورت تصادفی: مردم اغلب الگوها را در رویدادهای تصادفی می بینند، مانند این که باور داشته باشید که یک توالی پرتاب سکه تصادفی نیست زیرا تعداد زیادی سر یا دم پشت سر هم وجود داشته است.
محافظت در برابر الگو پذیری
بر اساس تحقیقات در روانشناسی شناختی، الگوپذیری توسط عوامل مختلفی از جمله تمایل طبیعی مغز انسان به جستجوی نظم و معنا در محیط هدایت می شود. با این حال، چندین راه برای محافظت از خود در برابر گرفتار شدن در الگوپذیری وجود دارد.
تحقیقات نشان داده است که آگاهی از سوگیری هایمان می تواند به ما کمک کند از الگوپذیری دوری کنیم. مطالعه ای که توسط استانوویچ (Stanovich) و وست (West) انجام شد نشان داد افرادی که در معیارهای بازتاب شناختی، یعنی توانایی تشخیص و غلبه بر سوگیری های شناختی، امتیاز بالاتری کسب کردند، کمتر طعمه الگوهای توهم می شوند. علاوه بر این، نشان داده شده است که جستجوی دیدگاههای متنوع اثرات سوگیری تأیید را کاهش میدهد، که تمایل به جستجوی اطلاعاتی است که باورهای موجود ما را تأیید میکند و اطلاعاتی را که با آنها در تضاد است نادیده میگیرد.
جستجوی توضیحات جایگزین و مشاوره با کارشناسان نیز می تواند به محافظت از ما در برابر الگو پذیری کمک کند. راهبردهای مختلف انحرافی برای کمک به افراد برای غلبه بر سوگیری های شناختی، مانند جستجوی پاسخ های جایگزین و مشاوره با کارشناسان، می توانند برای شناسایی و مقابله با سوگیری هایی مانند الگوپذیری و سایر خطاهای شناختی مجهزتر شوند. تحقیقات نشان داده است افرادی که با متخصصان در زمینه مربوطه مشورت می کنند، کمتر طعمه باورهای غلط می شوند.
تعصبات خود را به چالش بکشید
جستوجوی فعال دیدگاههای متنوع و توضیحات جایگزین میتواند به ما کمک کند از خطرات الگوپذیری اجتناب کنیم و افقهای خود را گسترش دهیم. همانطور که Chimamanda Ngozi Adichie نویسنده معروف یک بار گفت: “تک داستان کلیشه ها را ایجاد می کند، و مشکل کلیشه ها نادرست بودن آنها نیست، بلکه ناقص بودن آنهاست. آنها باعث می شوند که یک داستان به تنها داستان تبدیل شود.” ما میتوانیم تعصبات خود را به چالش بکشیم و با جستجوی داستانها و دیدگاههای متعدد، جهان را کاملاً درک کنیم. با گشودن به روی اطلاعات جدید و جستجوی فعالانه دیدگاههای متنوع، میتوانیم از خود در برابر افتادن در دام الگوپذیری محافظت کنیم و جهانبینی دقیقتری ایجاد کنیم.
محمد امین مختاریان
مطالب مشابه:
- مقایسه اشکال مختلف شناخت
- 5 روش موثر برای بهبود و افزایش تمرکز
- 3 نکته برای مقابله با فلج تصمیم گیری
- میسوفونیا؛ چالشی نامرئی
- آیا گوش دادن به موسیقی شما را باهوش تر می کند؟