خلاقیت و کشف رمز و راز ذهن های نوآور - کلینیک روانشناسی آوان | مرکز مشاوره روانشناختی

خلاقیت و کشف رمز و راز ذهن های نوآور

فهرست مطالب

نکات کلیدی این مطلب:

  • خلاقیت عامل کلیدی پیشرفت و نوآوری انسان است و ممکن است به سرمایه آینده تبدیل شود.
  • گشودگی به تجربه، انگیزه درونی، و تفکر واگرا، اساس خلاقیت هستند.
  • راهبردهای تقویت خلاقیت شامل قرار گرفتن در معرض تجربیات جدید، حمایت از نیازهای روانی و توسعه تفکر واگرا است.

کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – خلاقیت که به عنوان توانایی ساخت محصولات جدید و مفید (چه فیزیکی و چه ایده‌آمیز) تعریف می‌شود، یک ویژگی بسیار مورد توجه است و اعتقاد بر این است که محرک اصلی پیشرفت و نوآوری انسان است. از هنرمندان گرفته تا دانشمندان و کارآفرینان و مربیان، افرادی که دارای مهارت های تفکر خلاق هستند اغلب کمک های قابل توجهی به جامعه می کنند. تحقیقات برای تقویت فرآیندهای خلاقانه ما بسیار زیاد است و محققان دائماً در تلاش برای یافتن مؤثرترین راه‌ها برای افزایش خلاقیت هستند.

رابطه بین خلاقیت و شخصیت.

محققان برای دهه‌ها می‌دانستند که رابطه‌ای قوی بین خلاقیت و گشودگی به پنج بُعد اصلی شخصیت وجود دارد که از نظر تئوری قابل اعتمادترین و معتبرترین چارچوب برای درک شخصیت است. پنج بعد اصلی شخصیت شامل پنج خرده مقیاس است: وظیفه شناسی، موافق بودن، روان رنجوری، گشودگی و برونگرایی.

گشودگی به تجربه با پرسیدن سوالاتی مانند موارد زیر ارزیابی می شود:

  • من تخیل زنده ای دارم؟
  • از امتحان کردن تجربیات جدید لذت می برم؟
  • من قدردان زیبایی هنر و طبیعت هستم؟

افرادی که در گشودگی امتیاز بالایی دارند، اغلب به عنوان افرادی دارای تخیل، غیر متعارف و ناسازگار توصیف می شوند. چندین مطالعه رابطه مثبتی بین گشودگی به تجربه و خلاقیت پیدا کرده اند. به عنوان مثال، یک مطالعه منتشر شده در مجله the Journal of Personality and Social Psychology نشان داد، افرادی که در گشودگی به تجربه نمره بالایی می‌گیرند، نسبت به افرادی که امتیاز پایینی کسب کرده‌اند، احتمالاً به فعالیت‌های خلاقانه مانند نقاشی یا نواختن آلات موسیقی می‌پردازند.

دلایل مختلفی وجود دارد که چرا گشودگی به تجربه با خلاقیت مرتبط است. به عنوان مثال، افرادی که تمایل به تجربه دارند، بیشتر به دنبال تجربیات جدید و متنوع هستند، که می تواند آنها را در معرض طیف وسیع تری از محرک ها و ایده ها قرار دهد و ارتباطات جدیدی بین ایده ها و بینش ها و راه حل های نو ظهور ایجاد کند. علاوه بر این، افرادی که به تجربه باز هستند، کمتر توسط تفکر مرسوم یا هنجارهای اجتماعی محدود می شوند، که می تواند خلاقیت را محدود کند. آنها به احتمال بیشتری مفروضات را زیر سوال می برند، ایده های موجود را به چالش می کشند و دیدگاه های جدیدی خلق می کنند. این می تواند به تفکر بدیع تر و خلاقانه تر منجر شود.

در حالی که ویژگی های شخصیتی به طور کلی در طول زمان ثابت در نظر گرفته می شوند، شواهدی وجود دارد که نشان می دهد آنها می توانند تا حدی از طریق رشد و توسعه فردی تغییر کنند. تحقیقات نشان می دهد که افزایش سطح گشودگی فرد به تجربه امکان پذیر است. یکی از راه‌های افزایش گشودگی به تجربه، قرار گرفتن در معرض تجربیات جدید و متنوع است. مطالعات نشان داده‌اند، افرادی که در فعالیت‌های بدیع و متنوع شرکت می‌کنند در طول زمان تمایل بیشتری به تجربه دارند. این فعالیت ها شامل سفر به مکان های جدید، امتحان کردن غذاهای جدید یا یادگیری مهارت های جدید است. راه دیگری برای افزایش گشودگی به تجربه از طریق آموزش و قرار گرفتن در معرض ایده های جدید است. گذراندن دوره‌های آموزشی، خواندن کتاب‌هایی درباره موضوعات ناآشنا و شرکت در بحث با افرادی با پیشینه‌های مختلف می‌تواند به گسترش دیدگاه و افزایش گشودگی کمک کند. (پیشنهاد می‌شود مقاله 10 ایده برای حمایت از سفر رشد فردی شما را مطالعه کنید.)

انگیزه درونی، نظریه خودتعیین و خلاقیت.

انگیزه درونی به انگیزه مشارکت در فعالیت ها برای رضایت ذاتی به جای پاداش یا شناخت بیرونی اشاره دارد. تحقیقات نشان داده است که افراد با انگیزه درونی بیشتر احتمال دارد که تفکر خلاقانه از خود نشان دهند و ایده های نوآورانه تولید کنند. نظریه خود تعیینی (SDT) که توسط دسی و رایان (Deci and Ryan) توسعه یافته است، چارچوبی را برای درک انگیزه درونی و رابطه آن با خلاقیت ارائه می دهد.

نظریه خودتعیینی یا SDT معتقد است که افراد دارای سه نیاز روانشناختی ذاتی هستند: استقلال، شایستگی و ارتباط. هنگامی که این نیازها برآورده می شوند، افراد به احتمال زیاد انگیزه درونی پیدا می کنند که منجر به خلاقیت بیشتر می شود. خودمختاری به میل برای خود هدایتی و کنترل شخصی اشاره دارد، شایستگی شامل تسلط و اثربخشی است و ارتباط نشان دهنده نیاز به ارتباط اجتماعی و تعلق است. با توجه به این نظریه، حمایت از این نیازهای روانی در زمینه های مختلف (به عنوان مثال، تحصیل، کار، زندگی شخصی) می تواند انگیزه درونی را تقویت کند و خلاقیت را افزایش دهد.

تحقیقات چندین استراتژی را شناسایی کرده است که می تواند به افزایش انگیزه درونی کمک کند:

  • تمرکز بر فرآیند به جای نتیجه: تأکید بر لذت بردن از فعالیت، به جای صرفاً نتیجه، می تواند انگیزه درونی را افزایش دهد.
  • اهداف معنی دار تعیین کنید: اهدافی که با ارزش ها و علایق شخصی همسو هستند می توانند انگیزه درونی را افزایش دهند. اهدافی که چالش برانگیز هستند، اما قابل دستیابی هستند، می توانند انگیزه دهند و حس پیشرفت و موفقیت را ایجاد می کنند.
  • ایجاد خودمختاری: افراد زمانی که احساس می‌کنند فعالیت‌های خود را کنترل می‌کنند، انگیزه‌های درونی بیشتری دارند. دادن حق انتخاب به افراد در کاری که انجام می دهند و نحوه انجام آن می تواند انگیزه و مشارکت آنها را افزایش دهد.
  • ارائه بازخورد مثبت: بازخورد مثبت با تاکید بر پیشرفت و تلاش، به جای صرفاً نتایج، می تواند انگیزه درونی را افزایش دهد. تشویق افراد به تعیین و کار برای رسیدن به اهداف خود نیز می تواند اعتماد به نفس و انگیزه آنها را افزایش دهد.
  • فرصت‌هایی برای توسعه مهارت‌ها ارائه دهید: درگیر شدن در فعالیت‌هایی که به افراد اجازه می‌دهد مهارت‌های خود را توسعه داده و بهبود بخشند، می‌تواند انگیزه درونی را افزایش دهد. فراهم کردن فرصت‌هایی برای یادگیری و رشد می‌تواند به افراد کمک کند تا نسبت به توانایی‌های خود احساس شایستگی و اطمینان بیشتری داشته باشند.
  • ایجاد محیط مثبت: محیط مثبت و حمایتی می تواند انگیزه درونی را افزایش دهد. این می تواند شامل ایجاد حس اجتماعی، تقویت روابط مثبت و فراهم کردن فرصت هایی برای تعامل و حمایت اجتماعی باشد.

تفکر واگرا و خلاقیت

توانایی تفکر واگرا یکی از جنبه های حیاتی خلاقیت است. تفکر واگرا ایجاد ایده ها یا راه حل های متعدد برای یک مشکل است. این شامل جدا شدن از تفکر مرسوم یا خطی و بررسی گزینه های مختلف است. تحقیقات نشان داده است افرادی که در تفکر واگرا مهارت دارند، احتمال بیشتری دارد که تفکر خلاق از خود نشان دهند و ایده های نوآورانه تولید کنند. تحقیقات نشان داده است که افرادی که در وظایف تفکر واگرا امتیاز بالایی کسب کرده اند، احتمالاً توسط قضات مستقل به عنوان خلاق ارزیابی می شوند. (پیشنهاد می‌شود مقاله ادراک واگرا را مطالعه کنید.)

در زیر چند راهکار برای افزایش تفکر واگرا آورده شده است:

  • طوفان فکری را تمرین کنید: طوفان فکری تکنیکی است که شامل تولید هر چه بیشتر ایده ها بدون قضاوت یا ارزیابی است. طوفان فکری می تواند مهارت های تفکر واگرا را افزایش دهد و به راه حل های خلاقانه تری منجر شود.
  • کاوش دیدگاه های متعدد: تفکر واگرا شامل بررسی دیدگاه های مختلف و در نظر گرفتن طیف وسیعی از گزینه های ممکن است. درگیر شدن با دیدگاه های متنوع می تواند تفکر فرد را گسترش دهد و تعداد ایده ها یا راه حل های بالقوه را افزایش دهد.
  • استراحت کنید: تحقیقات نشان داده است که استراحت کردن می تواند مهارت های تفکر واگرا را بهبود بخشد. استراحت کردن با وجود مشکل یا کار زیاد می تواند به ذهن اجازه استراحت و تنظیم مجدد را بدهد و منجر به بینش ها و ایده های جدیدی شود.
  • ابهام را در آغوش بگیرید: تفکر واگرا شامل بررسی عدم قطعیت و ابهام است. پذیرش ابهام و راحت بودن با عدم قطعیت می تواند به راه حل های خلاقانه تری منجر شود.
  • به دنبال تجربیات جدید باشید: مشارکت در تجربیات جدید و متنوع می تواند به افزایش مهارت های تفکر واگرا کمک کند. تجربه های جدید می تواند افراد را در معرض دیدگاه ها و ایده های جدید قرار دهد و منجر به تفکر خلاق تر شود.

پرورش دهید و خلق کنید

خلاقیت یک ویژگی بسیار مورد توجه است که برای پیشرفت و نوآوری انسان حیاتی است. گشودگی به تجربه، انگیزه درونی و تفکر واگرا پایه های اساسی این توانایی مرموز است. پرورش این مؤلفه‌های اصلی خلاقیت می‌تواند به باز کردن پتانسیل اختراع و افزایش مشارکت معنادار در جامعه کمک کند.

محمد امین مختاریان

مطالب مشابه:

5/5 - (1 امتیاز)
اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها