نکات کلیدی این مطلب:
- جامعه، تابوی خودخواهی دارد.
- مهم است که بین خودخواهی سالم و خودخواهی ناسالم تمایز قائل شویم.
- خودخواهی سالم با سطوح بالاتر رفاه، رضایت از زندگی و انگیزه های واقعی برای کمک به دیگران مرتبط است.
کلینیک روانشناسی آوان – اریش فروم (Erich Fromm) در مقاله خودخواهی و عشق به خود، در سال 1939 می نویسد: «فرهنگ مدرن تحت تأثیر تابویی در مورد خودخواهی قرار گرفته است» که به ما می آموزد، خودخواه بودن گناه است و دوست داشتن دیگران فضیلت است. فروم خاطرنشان می کند که این تابوی فرهنگی پیامد ناخوشایندی را به همراه داشته است زیرا باعث می شود انسانها به دلیل نشان دادن عشق سالم به خود احساس گناه کنند و حتی باعث شده است که بسیاری از انسانها در تجربه هایی مانند لذت، سلامتی و رشد شخصی احتیاط کنند.
اگر این موضوع که ما از لحاظ اجتماعی شرطی شده ایم تا درباره خودخواهی تامل کنیم، اشتباه باشد، چه؟ اگر پرورش خودخواهی سالم ارزش زیادی داشته باشد چه؟ آبراهام مزلو (Abraham Maslow)، روانشناس انسانگرا، با الهام از مقاله فروم، نیاز به تمایز بین خودخواهی سالم، که ریشه در فراوانی روانشناختی دارد و خودخواهی ناسالم، که ریشه در فقر روانشناختی، روان رنجوری و طمع دارد، استدلال کرد.
مزلو خاطرنشان می کند: «به سهم خود، ما نباید در مورد خودخواهی پیش داوری کنیم. ما نباید فرض کنیم که رفتار خودخواهانه یا غیرخودخواهانه خوب یا بد است تا زمانی که واقعاً تعیین کنیم که حقیقت کجاست. ممکن است در برخی مواقع رفتار خودخواهانه خوب باشد و در برخی مواقع بد. همچنین ممکن است رفتار غیر خودخواهانه گاهی خوب و گاهی بد باشد.»
مزلو و فروم هر دو معتقد بودند که عشق سالم به خود مستلزم احترام سالم به خود و مرزهای خود و همچنین تأیید اهمیت سلامت، رشد، شادی، نشاط و آزادی خود است. افراد با ویژگی خودشکوفایی دارای مرزهای سالم، مراقبت از خود و ظرفیت لذت بردن از خود هستند.
با تکیه بر نوشتههای فروم و مزلو، الهام گرفتهام برای ایجاد «مقیاس خودخواهی سالم» و بررسی همبستگیهای آن در دنیای واقعی، خودخواهی سالم را به معنای احترام سالم به سلامتی، رشد، شادی، نشاط و آزادی خود تعریف کنم. در ادامه مواردی در خصوص مقیاس خودخواهی سالم آورده شده است:
- من مرزهای سالمی دارم.
- من از خودم مراقبت زیادی می کنم.
- من مقدار سالمی از احترام به خود دارم و اجازه نمی دهم مردم از من سوء استفاده کنند.
- من نیازهای خودم را با نیازهای دیگران متعادل می کنم.
- من از نیازهای خودم دفاع می کنم.
- من نوعی خودخواهی سالم دارم (مثلاً مدیتیشن، تغذیه سالم، ورزش و…) که به دیگران آسیب نمی رساند.
- با وجود اینکه به دیگران چیزهای زیادی می دهم، اما می دانم چه زمانی باید خود را شارژ کنم.
- من به خودم اجازه میدهم از خودم لذت ببرم، حتی اگر لزوماً به دیگران کمکی نکند.
- من کار های شخصی خودم را بر خواسته های دیگران اولویت می دهم.
یافته های ما ممکن است شما را شگفت زده کند. آنها به طور قطع بر خلاف اصل روایت فرهنگی هستند که می گوید، همه اشکال خودخواهی لزوماً بد هستند. از نظر فواید برای خود، ما دریافتیم که خودخواهی سالم یک پیشبینیکننده مثبت قوی برای ارزش خود، رفاه و رضایت از زندگی است و یک پیشبینیکننده منفی قوی افسردگی است. ما دریافتیم که مقیاس خودخواهی سالم عملکرد روانشناختی انطباقی را بالاتر و فراتر از سایر ویژگیهای شخصیتی که به طور سنتی در روانشناسی مورد مطالعه قرار گرفتهاند پیشبینی میکند.
خودخواهی سالم به طور مثبت با احساس شایستگی شخصی (ادراکی که فرد در حال رسیدن به اهداف خود در زندگی دارد) و غرور واقعی برای دستاوردهای خود مرتبط بود. خودخواهی سالم با غرورِ غرورآمیز یا انگیزه ای برای تسلط تهاجمی بر دیگران در راه رسیدن به قله، ارتباطی نداشت.
در امتداد خطوط مشابه، خودخواهی سالم با خودخواهی ناسالم همبستگی منفی داشت، که ما آن را به عنوان انگیزه ای قوی برای استثمار دیگران به نفع شخصی خود تعریف کردیم و خودخواهی سالم با خودشیفتگی آسیب پذیر و نوع دوستی سمی (تمایل به کمک به دیگران برای منافع خود) همبستگی منفی داشت. واضح است که خودخواهی سالم را می توان از خودخواهی بیمارگونه و حتی از خودگذشتگی بیمارگونه تشخیص داد.
جالب توجه است، ما دریافتیم که خودخواهی سالم رابطه منفی با شیوههای تربیتی ناسالم و سرکوب گرانه دوران کودکی دارد. شاید خودخواهی سالم در نتیجه توانایی بیان نیازهای خود در کودکی به شیوه ای سالم ایجاد شود.
افراد با سطوح بالای خودخواهی سالم نیز تمایل داشتند که شفقت بیشتری نسبت به خود نشان دهند. ما اغلب نسبت به خود بسیار سرد هستیم و شفقت به خود ابزار ارزشمندی برای کمک به رهایی از خودمان ارائه می دهد. همانطور که فروم میگوید، «مردم بردگان خودشان هستند. به جای اینکه برده ارباب خارج از خود باشند، ارباب را در درون خود قرار داده اند.»
در نهایت، ممکن است متناقض به نظر برسد، اما ما همچنین دریافتیم افرادی که در زمینه خودخواهی سالم نمره بالاتری کسب کردهاند، بیشتر به دیگران اهمیت میدهند و انگیزههای واقعی برای کمک به دیگران را گزارش میکنند (“من دوست دارم به دیگران کمک کنم زیرا واقعاً باعث میشود که از کمک به رشد دیگران احساس خوبی داشته باشم.”). از سوی دیگر، خودخواهی سالم رابطه منفی با انگیزه های تایید طلبی برای کمک به دیگران دارد. (“یک دلیل اصلی که چرا به مردم کمک می کنم این است که تایید آنها را جلب کنم.”، “من اغلب برای جلوگیری از طرد شدن به دیگران خدمت می کنم.”)
اریش فروم عشق را به عنوان یک نگرش در نظر گرفت، راهی برای بودن در دنیایی که در آن به سلامت، رشد، شادی، نشاط و آزادی دیگران احترام میگذارید. تحقیقات ما نشان میدهد که نور عشق میتواند به هر جهتی بتابد. در دنیای بیرونی به دیگران و در دنیای درونی برای کمک به رشد خود.
محمد امین مختاریان
مطالب مرتبط:
- اهمال کاری، راهی برای نادیده گرفتن خود
- 12 روش برای توجه به احساسات و بهبود زندگی
- چهار نکته برای رسیدن به خودآگاهی و تبدیل شدن به بهترین خود
- هشت نکته برای به دست آوردن و حفظ رفاه عاطفی