آخرین لحظات مغز و بدن قبل از مرگ - کلینیک روانشناسی آوان | مرکز مشاوره روانشناختی

آخرین لحظات مغز و بدن قبل از مرگ

فهرست مطالب

نکات کلیدی این مطلب:

  • درست پس از مرگ، مغز موجی از انتقال دهنده های عصبی را آزاد می‌کند که به تجربه‌های نزدیک به مرگ کمک می‌کند.
  • در طول مرگ، بدن مواد شیمیایی مانند اندورفین و سروتونین آزاد می‌کند که ممکن است انتقال را تسهیل کند.
  • DMT یک روانگردان طبیعی است و فرض بر این است که در هنگام مرگ افزایش می‌یابد و به تجربیات شدید و واضح کمک می‌کند.

کلینیک روانشناسی و مشاوره آوان – مرگ یکی از عمیق ترین و اجتناب ناپذیرترین رویدادهایی است که ما به عنوان انسان تجربه می کنیم. با وجود اینکه همه ما روزی با مرگ روبرو می‌شویم، اما بسیاری از موارد در مورد مرگ در هاله‌ای از ابهام باقی مانده است.

با این حال، پیشرفت‌های علمی اخیر به ما تصویر واضح‌تری از اتفاقاتی که هنگام مرگ برای بدن و مغز ما می‌افتد، می‌دهد. از جمله انتشار مواد شیمیایی خاصی که لحظات پایانی ما را شکل می‌دهند.

فرآیند مردن (شکست فیزیکی)

مرگ زمانی اتفاق می‌افتد که بدن دیگر نتواند عملکردهای حیاتی خود را حفظ کند. این فرآیند اغلب با نارسایی اندام آغاز می‌شود، یک خاموشی تدریجی که ممکن است در برخی موارد، مانند بیماری لاعلاج، طولانی شود. ضربان قلب متوقف می‌شود که جریان خون به مغز، ریه ها و سایر اندام ها را متوقف می‌کند.

بدون اکسیژن، مغز شروع به مردن می‌کند و پس از چند دقیقه، سلول‌های مغز غیرقابل ترمیم آسیب می‌بینند. هنگامی که مغز از اکسیژن محروم می‌شود، اندام ها و سیستم های دیگر مغز به سرعت شروع به مردن می‌کنند.

هنگامی که بدن از نظر بالینی مرده است و احیا دیگر امکان پذیر نیست، مرحله بعدی مرگ بیولوژیکی است. این نشان دهنده آغاز تجزیه است، یک فرآیند طبیعی که بافت های بدن را تجزیه می‌کند.

در مرحله اول تجزیه که به عنوان اتولیز (autolysis) شناخته می‌شود، سلول ها به دلیل تجمع دی اکسید کربن شروع به تجزیه می‌کنند که منجر به ایجاد یک محیط اسیدی در داخل سلول ها می‌شود. آنزیم هایی که زمانی مسئول حفظ عملکرد سلول بودند، اکنون شروع به هضم سلول ها از درون به بیرون می‌کنند. این فرآیند معمولا در عرض چند دقیقه تا چند ساعت پس از مرگ شروع می‌شود.

پس از اتولیز، پوسیدگی شروع می‌شود. این زمانی است که باکتری‌هایی که قبلاً توسط سیستم ایمنی کنترل می‌شدند، شروع به تجزیه بافت‌ها می‌کنند و گازهایی تولید می‌کنند که باعث نفخ بدن و انتشار بوهای قوی می‌شوند. بدن مایل به سبز می‌شود زیرا باکتری‌ها هموگلوبین (hemoglobin) خون را تجزیه می کنند و ترکیبات گوگردی آزاد می کنند.

ریگور مورتیس (Rigor mortis) یا سفت شدن ماهیچه ها معمولاً طی دو تا شش ساعت پس از مرگ شروع می‌شود و در حدود 12 ساعت به اوج خود می‌رسد. این به این دلیل رخ می‌دهد که ذخایر انرژی بدن که برای آرام نگه داشتن ماهیچه ها لازم است، تخلیه می‌شود.

پس از حدود 48 ساعت، عضلات بدن دوباره شروع به شل شدن می‌کنند، زیرا بافت ها بیشتر تجزیه می‌شوند.

در روزها و هفته های پس از مرگ، بدن به تجزیه شدن ادامه می‌دهد و در نهایت تبدیل به اسکلت می‌شود. این فرآیند تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله دما، رطوبت و وجود حشرات یا لاشخورها قرار دارد.

در حالی که مرگ بالینی که به عنوان توقف ضربان قلب و تنفس تعریف می‌شود و آنی است، پایان کار مغز و بدن اینطور نیست.

فعالیت مغز پس از مرگ

برخی از فرآیندها برای چند دقیقه یا حتی ساعت ها پس از مرگ بالینی ادامه می‌یابد. در واقع، در طی مراحل اولیه پس از مرگ بالینی، بدن وارد مجموعه‌ای از مراحل می‌شود که دانشمندان آن را «مرگ فعال» می‌نامند که در آن مواد شیمیایی خاصی آزاد می‌شوند و با خاموش شدن تدریجی مغز و بدن، فعالیت نورون‌ها افزایش می‌یابد.

یک مطالعه پیشگامانه در سال 2013 که روی موش‌ها انجام شد نشان داد که در عرض 30 ثانیه پس از ایست قلبی، فعالیت های عصبی مناطق مختلف مغز افزایش قابل توجهی پیدا می‌کنند.

این بیش فعالی با نوسانات همزمان مغزی مشابه با نوسانات مشاهده شده در حالت های افزایش هوشیاری مشخص می‌شود.

تحقیقات بیشتر در مورد انسان از ایده افزایش فعالیت مغز پس از مرگ پشتیبانی می‌کند. در مطالعه‌ای که در سال 2022 انجام شد، محققان جهش‌های مشابهی را در فعالیت مغزی یک بیمار انسانی پس از توقف فعالیت قلبش مشاهده کردند که نشان می‌دهد مغز ممکن است پس از مرگ بالینی همچنان در حال پردازش اطلاعات باشد.

ترشح مواد شیمیایی عصبی و هورمون‌های مختلف

علاوه بر افزایش فعالیت مغز، یکی از ویژگی‌های کلیدی فرآیند مردن، ترشح مواد شیمیایی عصبی و هورمون‌های مختلف است که تجربیات نهایی ما را شکل می‌دهند.

اندورفین‌ها (Endorphin) و مواد افیونی طبیعی بدن، به مقدار زیادی در هنگام استرس یا ضربه شدید روانی، از جمله در هنگام مرگ آزاد می‌شوند.

آنها برای کاهش درد و القای احساس سرخوشی و آرامش عمل می‌کنند و به طور بالقوه ناراحتی فیزیکی و عاطفی مرتبط با مرگ را کاهش می‌دهند.

افزایش اندورفین ممکن است به تجربیات مسالمت آمیز و بدون درد کمک کند که اغلب توسط افرادی که مرده اند و احیا شده اند گزارش می‌شود، حتی اگر قبل از مرگ صدمات جسمی جدی دیده باشند.

همچنین اعتقاد بر این است که سروتونین (Serotonin)، یک انتقال دهنده عصبی مرتبط با تنظیم خلق و خو و ادراک، در طی فرآیند مردن به مقدار زیاد آزاد می‌شود.

افزایش سطح سروتونین می‌تواند منجر به تغییر حالت های هوشیاری، از جمله توهمات بینایی و شنوایی شود. این مکانیسم زیربنایی مواد توهم زا مانند سیلوسایبین (psilocybin) یا “قارچ جادویی” است.

افزایش سروتونین ممکن است تصاویر واضح و تجربیات معنوی عمیق گزارش شده توسط برخی افراد را در موقعیت های نزدیک به مرگ توضیح دهد.

همچنین تصور می‌شود که انتشار گسترده DMT در هنگام مرگ اتفاق می افتد. DMT یک ترکیب روانگردان قوی است که به طور طبیعی در مقادیر کم در مغز انسان، به ویژه در غده صنوبری (pineal gland) تولید می‌شود.

اثرات DMT شامل تغییرات عمیق در ادراک، احساس تعالی و مواجهه با موجودات عرفانی است، که دقیقاً منعکس کننده توصیفات NDE است. (NDE ها یا تجربیات نزدیک به مرگ، اغلب شامل احساسات عمیق و حالات تغییر یافته آگاهی است که می‌تواند از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت باشد. توصیفات متداول شامل مواجهه با پوچی گسترده، احساس انزوا یا تنهایی و حتی احساس نابودی است. برخی از NDE ها با احساسات سرخوشانه، نور، یا برخورد با عزیزان متوفی مشخص می شوند، در حالی که برخی دیگر ممکن است مضامین تیره تری از درماندگی یا ناامیدی ارائه دهند. این تجربیات از مرزهای فرهنگی فراتر می‌روند و به بحث در مورد آگاهی و امکان ادامه حیات روح پس از مرگ کمک می‌کنند.)

در نهایت، به دلیل اینکه بدن در هنگام مرگ تحت استرس شدید قرار می‌گیرد، ترشح قابل توجهی آدرنالین و نورآدرنالین وجود دارد.

این هورمون ها مسئول پاسخ به تهدید، افزایش ضربان قلب و فشار خون در تلاش برای حفظ زندگی هستند.

این موج ممکن است به افزایش آگاهی و پردازش سریع اطلاعات منجر شود که به طور بالقوه به پدیده مرور زندگی گزارش شده توسط برخی افراد کمک می‌کند، جایی که آنها پخش سریع رویدادهای زندگی را تجربه می‌کنند.

ذهن پس از مرگ (تجربیات و آگاهی نزدیک به مرگ)

یکی از جذاب ترین جنبه های مرگ، تجربیات نزدیک به مرگ (NDE) می‌باشد. NDE ها توسط افرادی گزارش می‌شوند که از نظر بالینی مرده یا نزدیک به مرگ اعلام شده بودند و متعاقباً احیا شده‌اند. عناصر گزارش شده معمول از NDE ها عبارتند از احساس آرامش، تجربیات خارج از بدن، دیدن نور روشن یا مواجهه با عزیزان متوفی.

در پژوهشی مهم که توسط دکتر سام پرنیا و تیمش انجام شد، NDE ها در بیماران ایست قلبی مورد بررسی قرار گرفتند و در مجله Resuscitation در سال 2014 منتشر شد. این مطالعه نشان داد که 40٪ از بیمارانی که پس از ایست قلبی احیا شده بودند، نوعی آگاهی را در طول دوره گزارش کردند. زمانی که از نظر بالینی مرده بودند، برخی جزئیات خاصی را در مورد محیط اطراف خود به یاد می‌آورند که سؤالات جالبی را در مورد ماهیت آگاهی ایجاد می‌کند.

در حالی که NDE ها زمانی صرفاً حکایتی یا معنوی در نظر گرفته می‌شدند، اما امروزه علاقه علمی رو به رشدی برای درک زیربنای عصبی و بیوشیمیایی این تجربیات وجود دارد.

برخی از محققان پیشنهاد می‌کنند که NDE با تلاش‌های نهایی مغز برای درک آنچه اتفاق می‌افتد در حین خاموش شدن، با کمک آزادسازی مواد شیمیایی عصبی مانند سروتونین و DMT مرتبط است.

یک فرضیه اصلی این است که NDE ها به دلیل کمبود اکسیژن (hypoxia) یا کاهش جریان خون (ischemia) به مغز ایجاد می‌شوند که می‌تواند باعث ایجاد توهم و تجربیات خارج از بدن شود. افزایش فعالیت مغز، که در مطالعات فوق الذکر دیده می‌شود نیز ممکن است در این تجربیات واضح نقش داشته باشد.

در حالی که هیچ مدرک علمی قطعی برای حمایت از وجود زندگی پس از مرگ وجود ندارد، NDE نشان می‌دهد که مغز ممکن است سطحی از هوشیاری را حتی پس از توقف قلب حفظ کند.

با این حال، این تجربیات بسیار ذهنی هستند و می‌توانند از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت باشد و نتیجه گیری قطعی را دشوار می‌کند.

مطالب مشابه:

3.6/5 - (15 امتیاز)

رزرو وقت مشاوره

تلفنی | آنلاین
اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها