ذهن خود را از حلقه های افکار منفی آزاد کنید - کلینیک روانشناسی آوان | مرکز مشاوره روانشناختی

ذهن خود را از حلقه های افکار منفی آزاد کنید

فهرست مطالب

نکات کلیدی این مطلب:

  • بیشتر مردم روایاتی منفی در مورد خودشان دارند که در سایه آگاهی آنها پنهان شده است.
  • ما می‌توانیم روایات خود را از طریق تجربیات منفی که از آنها معنا می‌سازیم، شکل دهیم.
  • برای رهایی از حلقه های افکار منفی، مهم است که نقص ریشه ای را که فکر می کنیم مقصر آن هستیم، شناسایی کنیم.

کلینیک روانشناسی و مشاوره آوان – بیشتر مردم روایاتی منفی در مورد خودشان دارند که در سایه آگاهی آنها پنهان شده است، روایت‌هایی که به آنها معتقد هستند یا از آنها هراس دارند. معمولاً این روایت‌های منفی از دوران کودکی شروع می‌شود، زمانی که والدین، معلم یا مراقبان، صفات نامناسبی را به ما نسبت می‌دهند. صفاتی مانند: تنبل، خودخواه، دوست‌نداشتنی، بد و… .

همچنین ما می‌توانیم روایات خود را از طریق تجربیات منفی که از آنها معنا می‌سازیم، شکل دهیم و سپس به‌عنوان باورهای مستحکم نهادینه کنیم.

برای مثال، اگر در کودکی به مهمانی‌های محبوب بچه‌ها دعوت نشدید، تصمیم می‌گیرید که با آن‌ها سازگاری نداشته باشید زیرا فکر می‌کنید غیرعادی هستید و دوست‌داشتنی نیستید. البته ممکن است صریحاً به خودتان نگویید، اما در سایه ذهن شما به عنوان یک باور تثبیت می‌شود. شاید شما کوچک و کوتاه قد بودید و آخرین نفری بودید که برای تیم های ورزشی انتخاب می‌شدید یا به شکل دیگری مورد آزار و اذیت قرار می گرفتید. در این صورت ممکن است روایت شما از خودتان این باشد که من شکننده و ضعیف هستم یا حتی شاید فکر کنید که شما دلیل برانگیختگی و خشم دیگران هستید.

نکته این است، معنایی که شما از تجربیات دردناک به دست می آورید، روایتی منفی در مورد اینکه چه کسی و چگونه هستید ایجاد می کند.

تقویت مداوم

دلیلی که روایت‌ منفی از خود را بسیار چسبنده می‌کند و تغییر و رهایی از آن دشوار می‌کند، این است که دائماً در حال تقویت و تأیید است. زمانی که روایت های منفی جذب شوند، مغز به دنبال شواهدی برای تایید و تقویت آنها می‌رود.

برای مثال، ممکن است روایت شما از خودتان این باشد که فردی تنبل هستید و تمایلی به انجام کارهای سخت و اتمام پروژه‌ها ندارید، اما وقتی در موقعیتی قرار می‌گیرید که نسخه کاملاً متضاد از روایت خود را نشان می‌دهید (زمانی که فعال، کوشا و منضبط هستید)، مغز شما به دنبال هر چیزی می‌گردد که بتواند از آن برای اثبات و پایبندی به روایت خود استفاده کند. مهم نیست چگونه رفتار کنید، مغز شما به این باور رسیده است که شما تنبل هستید. در واقع، ذهن از قابلیت‌ها و توانایی‌ها چشم پوشی می‌کند تا نکته کوچکی بیابد و از آن کوهی از افکار منفی بسازد.

ذهن مانند موشک هوا به هوایی است که به دنبال حرارت می‌گردد، با دقت و سرعت بسیار بالایی روی کوچک‌ترین شواهدی که می‌تواند اثبات کند شما واقعاً آن شخصیتی هستید که روایت شما می‌گوید، متمرکز می‌شود. از آنجایی که مغز شما دائماً در حال تغذیه است و به دنبال شواهد تازه می‌گردد، تغییر روایت‌های منفی به مثبت دشوار است. نکته‌ای که می‌تواند روایات قدیمی را تغییر دهد و همیشه نادیده گرفته می‌شود، این است که شما اکنون چه کسی هستید؟. کسی که شاید به فردی متفاوت تبدیل شده باشد یا شاید هرگز آن شخصیتی نبود که در روایت های خود نوشته بود. (پیشنهاد می‌شود مطلب افکار منفی ما از کجا می آیند؟ را مطالعه کنید.)

اغلب به این دلیل در حلقه‌های فکری گرفتار می‌شویم که افکار ما با یکدیگر وارد جنگ می‌شوند و سعی می‌کنند دو کار متضاد را همزمان انجام دهند، بدون اینکه هیچ‌یک از طرفین حاضر به چشم پوشی از مواضع خود باشند. از یک طرف، افکار ما سعی می کنند با استفاده از شواهد تازه به دست آمده (با دقت جستجو شده) بد بودن ما را اثبات کنند. از سوی دیگر، افکار ما برای دفاع از خودمان صریح و خشمگین می‌شوند تا به خود بگوییم «نه، من اینطور نبودم و نیستم». داستان از این قرار است که ما اغلب در حال جنگ با بخشی از خودمان هستیم، زیرا افکار ما همیشه می‌خواهند بدی یا خوبی ما را تأیید کنند.

اساساً ما در درون ذهن خود در یک دادگاه حقوقی هستیم و به طور متناقض، هم در نقش دادستان، هم در نقش متهم و هم در نقش شاکی بازی می‌کنیم. ما به هر طریقی پرونده را از دست خواهیم داد، اما آنچه مسلم است این است که در محاکمه متضرر خواهیم شد.

گاهی اوقات، ما داستان منفی خود را به شخص دیگری نسبت می‌دهیم و سعی می‌کنیم داستانی را که شخص دیگری درباره ما نوشته است را لغو کنیم. ما بارها و بارها به آنچه که دیگران در مورد ما فکر می‌کنند (اغلب اختراع خودمان است) می‌پردازیم. سپس کلماتی را که باید برای دفاع از خودمان بگوییم را می‌نویسیم و تمرین می‌کنیم تا آنها و خودمان را متقاعد کنیم که آنقدرها هم بد نیستیم. اینکه آیا دیگران واقعاً در مورد ما فکر می‌کنند یا نه، مهم نیست. اما ما برای متقاعد کردن دیگران به این بحث ادامه می‌دهیم که این عادلانه نیست، ما آنچه فکر می‌کنید نیستیم و اینها همه دلایلی است که باعث شده است. (پیشنهاد می‌شود مطلب خود اندیشی، سفری به اعماق افکار و باورها را مطالعه کنید.)

رهایی از حلقه های افکار منفی

وقتی می‌خواهیم از حلقه‌های افکار منفی رها شویم، مهم‌ است که «گناه اصلی» را شناسایی کنیم. جنایت اصلی یا نقص شخصیتی که فکر می‌کنیم برای آن مقصر هستیم، اتهامی که به آن و علیه آن استدلال می‌کنیم وهمچنین تأیید و انکار خودمان. ما ممکن است به سادگی ثابت کنیم که انسان خوبی نیستیم، در هسته ما فسادی وجود دارد، پر از نیات نامهربانانه و خودخواهانه هستیم و اساساً فرد قابل اعتمادی نیستیم. صرف نظر از این، ما باید روایت خود را واضح کنیم تا بتوانیم باور خود را در مورد صحت آن بررسی و آشکار کنیم.

هنگامی که روایت خود را شفاف کردید، گام بعدی این است که بررسی کنید که چگونه و چرا آن روایت شکل گرفت، چه شرایطی منجر به آن شد و نیت شما در آن تجربیات چه بود؟. اما مهمتر از همه، این است که مقدار زیادی دلسوزی به خود ارائه دهید تا بتوانید درک بیشتری از روایتی که با آن زندگی کردید داشته باشید. مانند اینکه وضعیت اولیه چقدر دردناک بود، آنچه در مورد شما به شما گفته شد چقدر نامهربانانه و ناعادلانه بود، آنچه که در آن زندگی کردید و تبدیل به این روایت منفی شد و در نهایت، زندگی با روایتی که از خود داشتم چگونه بوده است. (پیشنهاد می‌شود مطلب نسبت به خود چقدر بخشنده و دلسوز هستیم؟ را مطالعه کنید.)

این کار را از طرف خودتان انجام دهید، نه به عنوان دادستان یا متهم، درست مثل خودتان که در وسط آشفتگی گرفتار هستید. به‌علاوه، به این فکر کنید که در گذشته و در آن موقعیت دشوار چه احساسی داشتید و در چه وضعیتی بودید. چه چیزی در مورد شما یا نیت شما در آن زمان صادق بود؟ در نهایت، اکنون چه حرفی می‌توانید به خودتان بگویید که به شما کمک می‌کند و به شما فرصتی می‌دهد تا روایتی متفاوت از خودتان بسازید؟

برای رها شدن از چسبناک ترین حلقه های افکار منفی و بیرون کشیدن خود از سوراخ موش که بسیار اجتناب ناپذیر است، فقط با گفتن «نه» به دعوای گناهکار یا بی گناهی که در ذهن شما جریان دارد، شروع کنید. خود را در جایگاه دادستان و وکیل مدافع پرونده قرار دهید. با شفقت به ذهن خود نوری بتابانید. از محاکمه ای که در درون شما در جریان است آگاه شوید و حکمی که می‌خواهید به خود بدهید را تایید یا نقض کنید.

سپس این دو سؤال می‌تواند شما را به وضعیتی بهتر، پیش‌رونده‌تر و تازه‌تر هدایت کند. در حال حاضر چه کسی هستید و چگونه می‌خواهید باشید؟ اگر بخواهید از تلاش دائم برای محکوم کردن خود به خاطر گذشته خود دست بکشید، چه کسی و چگونه فردی می‌خواهید باشید؟

مطالب مشابه:

به این محتوا امتیاز دهید

رزرو وقت مشاوره

تلفنی | آنلاین
اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها