نکات کلیدی این مطلب:
- به طور کلی هیچ روشی برای تشخیص دروغ وجود ندارد.
- عدم صداقت دارای معایب بسیاری است و استعاره ها می توانند به ما در تجسم موانع احتمالی کمک کنند.
- نزدیک شدن به حقیقت اغلب دشوار و غیر شهودی است و در نهایت آزادی بیشتری را فراهم می کند.
کلینیک روانشناسی و مشاوره آوان – رواج رفتارهایی مانند دروغگویی و عدم صداقت بسیار رایج تر از آنی است که اغلب مردم تصور می کنند. پایه های دروغگویی در واقع در اوایل دوران کودکی پدیدار می شوند و بسیاری آن را بخشی از چندین مرحله رشد می دانند. خوشبختانه، اکثر افراد دروغ های نسبتاً کم و جزئی تری می گویند. با این حال، دروغ گفتن و عدم صداقت می تواند یک شیب لغزنده باشد و می تواند برای برخی افراد مشکل مهمی باشد. بسیاری از ما ایده داشتن یک زندگی با فضیلت و صادقانه را دوست داریم، اما همچنین تا حدی مزایای فرار از حقیقت (“متاسفم، متن شما را ندیدم” یا “من شرایط اضطراری داشتم”) را دوست داریم. طعنه آمیز این است که ما انتظار داریم دیگران کاملاً با صداقت با ما رفتار کنند، اما لزوماً استانداردهای مشابهی را برای خودمان رعایت نمی کنیم.
انواع دروغها در دنیای ما میتواند از خوش خیم تا بد خیم، دروغهای معمول تا دروغ بیمارگونه متغیر باشد. دروغ گفتن می تواند در مورد غریبه ها، آشنایان، دوستان نزدیک، خانواده، درمانگران، پزشکان و هرکسی که ممکن است با کسی رابطه داشته باشد، رخ دهد. اسرار و فریب را نیز می توان به عنوان نوعی از دروغ طبقه بندی کرد. ما در جامعهای زندگی میکنیم که سرشار از اطلاعات نادرست، جعل های عمیق و اطلاعات بصری دستکاری شده از نظر فناوری است. این پسزمینه دنیای کنونی ما باعث میشود که اساس صداقت بسیار متزلزلتر شود.
زمینه تحقیق در مورد عدم صداقت در واقع پیچیده و جذاب است و برخی از حقایق اساسی وجود دارد. استعاره های متعددی به عنوان ابزاری برای بحث در مورد برخی از حقایق اساسی ارائه شده است.
نشانه های عدم صداقت
برخلاف داستان پینوکیو (Pinocchio) که هر بار دروغ میگفت بینیاش بزرگ میشد، بیشتر انسانها نشانه واضحی از عدم صداقت ندارند. برخی از افراد “نشانه هایی” دارند که نمایان کننده دروغگویی احتمالی است، مانند گاز گرفتن لب یا اجتناب از تماس چشمی. اما تحقیقات نشان میدهد که هیچ نوع نشانه ثابتی از “اثر پینوکیو” وجود ندارد که احمقانه باشد. تست های دروغ سنج می توانند کار کنند، اما نه در 100٪ مواقع. پلیس و بازرسان از برخی قوانین اساسی برای جست و جوی فریب استفاده می کنند، اما این قوانین نیز ممکن است قطعی نباشند. برخی از مطالعات عدم صداقت نشان دادهاند که راههایی برای واداشتن مردم به صادقتر شدن وجود دارد، مانند امضای کد افتخار یا ارتباط مستقیمتر با تأثیر دروغ، اما هیچ روشی وجود ندارد که به طور مداوم مؤثر باشد. بسیاری از ما سعی می کنیم فقط در روابط خوب و صادقانه قرار بگیریم، نه اینکه متعجب باشیم یا مدام ارزیابی کنیم که آیا حقیقت و صداقتی وجود دارد یا خیر. (پیشنهاد میشود مطلب نقش صداقت یکپارچه + پنج راه برای زندگی با صداقت را مطالعه کنید.)
چرایی دروغ و بیصداقتی
رفتار و انگیزه انسان به طور کلی از ترکیب پیچیده ای از عوامل تشکیل شده است. درست همانطور که تهیه یک کیک یا لازانیا شامل چندین ماده غذایی است، درک اینکه چرا ممکن است کسی دروغ بگوید نیز مستلزم آگاهی از عوامل مختلف است. افراد به دلایل مختلفی دروغ می گویند، از جمله انگیزه های رایج مانند مدیریت برداشت، شرم، اجتناب، به حداقل رساندن علائم، استقلال، رقابت و تقویت جایگاه خود. نحوه تربیت فردی و نوع الگوهایی که شخص داشته است نیز بر میزان شدت صداقت تأثیر می گذارد. دانستن بیشتر در مورد دلایل زمینهای برای دروغگویی، دروغ را توجیه یا خنثی نمیکند، اما افزایش کنجکاوی در مورد اینکه چرا ممکن است شخص دیگری (یا حتی خودمان) دروغ میگوید، میتواند باعث افزایش شفقت و حلوفصل احتمالی شود. وقتی دروغی فاش می شود، عصبانی شدن یا ناامید شدن آسان است، اما ماندن در چنین احساساتی به تنهایی اغلب به جای باز کردن امکان تغییر، خاموش می شود. (پیشنهاد میشود مطلب دروغگویی بیمارگونه یا پاتولوژیک چیست؟ چرا برخی افراد بیمارگونه دروغ می گویند؟ را مطالعه کنید.)
صداقت و اعتماد پایدار
دروغ ها (به خصوص زمانی که به طور مکرر و مداوم دروغ گفته می شود) در نهایت باعث ایجاد فاصله بین خود و دیگران می شوند. گاهی اوقات این هدف شخصی است که دروغ می گوید، اما اغلب این فاصله یا آسیب بسیار گسترده تر از آنچه تصور می شود به پایان می رسد. اگر کسی ژاکت ضخیمی بپوشد، ماساژ بسیار کمتر موثر یا مفید خواهد بود و زمانی که مبنایی برای اعتماد پایدار وجود ندارد، روابط رضایتبخشتر میشوند. درآوردن ژاکت می تواند دشوار باشد و ممکن است به نظر با آسیب پذیری طاقت فرسا همراه باشد، اما این رویکرد با خود و با دیگران به طور کلی منجر به روابط بسیار عمیق تر و معنادارتر می شود. گفتن جمله هایی مانند “متاسفم که به شما گفتم…” یا “متاسفم، من باید حقایقی را در مورد خودم که صحبت کردن در مورد آنها سخت است به اشتراک بگذارم” ممکن است دشوار باشد، اما معمولا باعث نزدیکتر شدن افراد به یکدیگر میشود. (پیشنهاد میشود مطلب 3 راهکار برای اعتماد دوباره به دیگران را مطالعه کنید.)
استمرار دروغگویی
هنگامی که دروغی گفته می شود، اغلب دروغ های دیگری نیز وجود دارد تا دروغ اولیه را بپوشاند. این ممکن است یک راه حل به نظر برسد، اما در نهایت بیشتر به یک پوشش کوتاه مدت تبدیل می شود و می تواند در دراز مدت منجر به عدم صداقت بیشتر شود. اگر کسی در جنگل گم شود اما بتواند کلبهای را در فاصله دور افتاده ببیند، امیدوار میشود و برای نجات خود به سمت کلبه میرود یا حداقل آن کلبه را در دید خود حفظ میکند تا پیدا کند. ادامه گفتن دروغ مانند دور شدن از خانه و وارد شدن به عمق جنگل تاریک، گیج کننده است. با اجتناب از حقیقت، مسیر پیچیده تر و خائنانه تر می شود. تنها راه برای رهایی از دشواری این است که از لایه بندی دروغ ها دور شویم و در عوض به سمت صداقت مشروع برویم. گاهی اوقات گشودگی و پذیرش کامل تا زمانی که یک رویداد مهم یا یک افشاگری دراماتیک رخ ندهد، ایجاد نمیشود. (پیشنهاد میشود مطلب آیا در صداقت زیاده روی می کنید؟ را مطالعه کنید.)
بهبودی از دروغ و بیصداقتی
شفای نهایی از دروغگویی بزرگ یا کوچک (حتی رهایی از عادت طولانیمدت دروغ گفتن) مستلزم مواجهه مستقیم با مشکل است. مانند اسباببازی کودکان که به تله انگشت معروف است (جایی که حرکت انگشتان به سمت بیرون باعث سفت شدن تله میشود، اما حرکت دادن آنها به سمت داخل باعث بزرگتر شدن دهانهها برای آزاد کردن انگشتان میشود). کسی که به سمت حقیقت یا افشای دروغ حرکت میکند، در نهایت امکانی را فراهم میکند. به جای اینکه فرد به دروغ گفتن در خصوص موضوعی که در مورد آن مورد سوال قرار می گیرد یا احساس گناه شدید می کند ادامه دهد، بهتر است که بدون پرده با دروغ روبرو شود و در اسرع وقت آن را اصلاح کند (“در واقع باید آن را کمی بهتر توضیح دهم. ” یا “من باید جزئیات را در مورد آنچه واقعاً اتفاق افتاده به بگویم”). وسوسه روی هم قرار دادن دروغها به این دلیل رخ میدهد که به ظاهر ساده به نظر میرسد. اما در درازمدت، احساسات به جای رها شدن، سفتتر و سختتر میشوند. بسیاری از ما در برابر کارهای چالش برانگیز و ناراحتکننده مقاومت میکنیم و از انجام آن خودداری میکنیم، اما نزدیک شدن به کارهای سخت و ناراحتکننده جایی است که اغلب رشد و پیشرفت اتفاق میافتد.
محمد امین مختاریان
مطالب مشابه:
- نقش صداقت در رابطه پایدار
- چگونه پافشاری بر باورها زندگی ما را شکل می دهد
- 4 استراتژی برای ایجاد یکپارچگی
- چگونه نگرانی از آینده مبهم را متوقف کنیم
- سه گانه تاریک شخصیت
- 5 سوال برای درک بهتر خود
- آیا فرد مبتلا به «اختلال شخصیت مرزی» یا «اختلال شخصیت خودشیفته» می تواند تغییر کند؟
- تشخیص عدم بلوغ عاطفی در شخصیت های ناسازگار
- 8 نشانه اختلال شخصیت نمایشی
- اختلالات شخصیت خوشه B چیست؟