نکات کلیدی این مطلب:
- نوشتن نامه به کودک درونتان به شما این امکان را میدهد که با مهربانیای که در دوران رشد به آن نیاز داشتهاید، با خودتان صحبت کنید.
- به عنوان فرآیند فرزندپروری مجدد، این به خودِ جوانترتان اعتبار و حمایتی را میدهد که قبلاً دریافت نکرده بودید.
- نوشتن نامه به کودک درونتان، باعث ادغام گذشته و حال شما میشود و به اصالت و تمامیت بیشتری منجر میشود.
کوچولوی عزیزم،
میبینمت. میبینم که چطور چشمانت با سادهترین شادیها، صدای خنده و گرمای خورشید روی صورتت برق میزند. میبینم که چطور سخت تلاش میکنی تا خوب باشی، دوست داشته شوی، کافی باشی. سوالات پشت لبخندت را میبینم، امیدی که شاید، فقط شاید، نه به خاطر کاری که میکنی، بلکه به خاطر کسی که هستی و میخواهی دیده شوی.
من امروز برایت مینویسم نه برای اینکه تو را شفا دهم. چون، عشق من، تو هرگز نشکستهای. من مینویسم تا آنچه را که ممکن است فراموش کرده باشی به تو یادآوری کنم.
لازم نبود اینقدر تلاش کنی تا دوست داشته شوی. لازم نبود بار احساسات دیگران را روی شانههای کوچکت حمل کنی. لازم نبود ارزش خودت را به دست بیاوری، ارزش همیشه از آن تو بود.
اگر میتوانستم الان کنارت بنشینم، دستهای کوچکت را در دستهایم میگرفتم و حقیقتی را در قلبت زمزمه میکردم که میدانم آرزوی شنیدنش را داشتی. به تو میگفتم تو کافی هستی، درست همانطور که هستی، مانند همیشه.
میدانم که احساس میکردی میکردی عشق قدرتی است که باید برایش تلاش کنی. قدرتی شکننده که اگر اشتباه کنی، اگر خیلی بلند گریه کنی، اگر خیلی زیاد بخواهی، ممکن است از تو گرفته شود. میدانم که فکر میکردی قوی بودن یعنی ساکت بودن و شایسته بودن یعنی بینقص بودن.
اما حقیقت این است که قدرت واقعی در گفتهها، اشکها و ضعفهای تو یافت میشود.
شایستگی واقعی در اصالت توست. و تو عزیزم، هرگز زیادهروی نکردی. تو معجزهای در حرکت بودی و هنوز هم هستی.
تو با آنچه داشتی بهترین کاری را که از دستت بر میآمد انجام دادی. تو با راههایی که بلد بودی زنده ماندی. یاد گرفتی از دنیای پیرامون خودت الگو برداری کنی. یاد گرفتی در حالی که نیازهای خودت را خاموش میکنی، دیگران را آرام کنی.
و حالا، حالا که من اینجا هستم، به خاطر تمام فشارهایی که تحمل کردی، سرافراز ایستادهام؛ میخواهم امکانی را به تو بدهم که آن موقع به ندرت دریافت میکردی؛ اجازه.
اجازه صحبت کردن.
اجازه نیاز داشتن.
اجازه خواستن.
اجازه نامرتب بودن، پر سر و صدا بودن، ناقص بودن، وحشی بودن و آزاد بودن.
تو هرگز مجبور نبودی جایگاهت را در این دنیا به دست بیاوری. این جایگاه از بدو تولد از آن تو بود.
میخواهم بدانی رویاهایی که آرام در قلبت نگه میداشتی مقدس بودند. آن رویاها، آنهایی که قلبت را به تپش میانداختند و در روحت زمزمه میکردند «چه میشد اگر؟» هرگز احمقانه نبودند. آنها توسط نیرویی بزرگتر در قلبت کاشته شده بودند، نیرویی که حتی وقتی دنیا باعث میشد به خودت شک کنی، به تو ایمان داشت.
لازم نبود انقدر زود بزرگ بشی، میدونی. لازم نبود کار راه بنداز، راضی کننده، یا قوی باشی.
اما من به خاطر انجام کاری که باید انجام میدادی به تو احترام میگذارم. من به قدرتت برای تحمل لحظاتی که هرگز لازم نبود با آنها روبرو شوی، احترام میگذارم. من به نبوغت برای یافتن راههایی که برای احساس امنیت لازم بود، احترام میگذارم، حتی زمانی که زمین زیر پایت لرزان بود یا به بیثباتی فکر میکردی. من به لحظاتی که به خاطر محافظت از خودت، به خاطر اینکه همه چیز بیش از حد طاقتفرسا یا غیرقابل تحمل بود و رابطهای را قطع کردی، احترام میگذارم.
میخواهم بدانی که دیگر لازم نیست همه بارها را به دوش بکشی. حالا لازم نیست از من محافظت کنی. نوبت من است که از تو محافظت کنم.
من تو را با ملایمت همراهی خواهم کرد.
با تو با مهربانی صحبت خواهم کرد.
به ترسها، نیازها و امیدهایت احترام خواهم گذاشت.
تو را آنطور که دیگران ممکن است رها کنند، رها نخواهم کرد.
تو را به خاطر مهربان بودنت شرمنده نخواهم کرد.
خندهها یا اشکهایت را خاموش نخواهم کرد.
اگرچه رشد نیافته بودی، اما تمام ادراکات، قضاوتها و ارزیابیهایت برای موقعیتی که در آن بودی، واقعی و درست بودند. تمام افکار و احساساتت شایستهی شنیده شدن و درک شدن هستند. من اینجا هستم تا شهادت دهم. دیگر لازم نیست تنها باشی. آن روزها تمام شده و من همیشه تو را در آغوش خواهم گرفت و با عشق در ذهن و قلبم حمل خواهم کرد.
به رویاهایت گوش خواهم داد و جرات میکنم آنها را دنبال کنم.
من موفقیتهایت را ستایش میکنم، هر چقدر هم کوچک باشند.
اشتباهاتت را خواهم بخشید و با وجود هر لغزشی دوستت خواهم داشت.
تو لیاقتش را داری و همیشه داشتهای.
امروز، قول میدهم طوری زندگی کنم که باعث افتخار تو باشد.
قول میدهم با صدای بلند بخندم، آشکارا گریه کنم، با شور و شوق عشق بورزم.
قول میدهم به خودم لطفی را که همیشه لایقش بودهای، بدهم.
تو باری بر دوش نیستی. تو اشتباه نیستی. تو خودخواه نیستی. تو «خیلی حساس» یا «خیلی احساساتی» یا «خیلی نیازمند» نیستی.
تو جادویی. تو ضروری هستی. تو عشق در خالصترین شکل خود هستی.
اگر دنیا تا به حال باعث شده احساس کوچکی یا حقارت کنی، من اینجا هستم تا به تو یادآوری کنم که تو کهکشانها را در خود جای دادهای.
اگر کسی تا به حال به تو گفته که نورت را کم کن، من اینجا هستم تا به تو یادآوری کنم که قرار بود بدرخشی.
کوچولوی قشنگم، حالا پیش من در امان هستی. میتوانی استراحت کنی. میتوانی بازی کنی. تو میتوانی رویاهایی بزرگتر از آنچه که تا به حال جراتش را داشتی، در سر بپرورانی.
من کسی خواهم بود که از کنار زمین بازی با صدای بلند تشویقت میکند.
من کسی خواهم بود که وقتی بترسی دستت را میگیرم.
من کسی خواهم بود که با خود زمزمه میکند، تو خیلی بهتر از آنچه فکر میکنی، عمل میکنی.
تو بینهایت دوست داشته خواهی شد.
دیگر نیازی به تظاهر نیست.
نیازی به نمایش نیست.
نیازی نیست چیزی غیر از آنچه دقیقاً هستی باشی.
من عاشق احساسات آشفتهات، همراه با سطوح مختلف شدتشان هستم. من عاشق داستانهای ناتمام و قلب شجاع تو هستم. من عاشق تخیل تو، امید سرسختانهات، ظرفیت بیپایان تو برای باور به خوبی هستم. من عاشق روشی هستم که تو جرات عشق ورزیدن را حتی زمانی که دردناک بود، داشتی؛ روشی که تو حتی زمانی که ترسیده بودی، همچنان حاضر میشدی، روشی که حتی زمانی که دنیا دلایلی برای سخت شدن به تو میداد، همچنان امیدوار بودی.
تو خیلی بیشتر از زخمهایت هستی.
تو آن معجزهی سخت و مهربانی هستی که در تمام این مدت زندگی کردی و همچنان قلبت را باز نگه داشتی.
این قدرت برتر توست. این نور طلایی توست. این خود تو هستی.
پس امروز، این نامه را از ورای زمان و مکان برایت میفرستم تا بگویم:
تو را میبینم.
تو را میشنوم.
دوستت دارم به وسعت موج و بلندای اوج.
عزیزم، تو اکنون آزادی. آزادی که هر آنچه که هستی باشی و هر آنچه که همیشه میخواستی باشی. من در هر قدم از مسیر با تو خواهم بود. همیشه و همه جا.
با عشق و سپاسگزاری بینهایت،
—خود بزرگترت
«پیشنهاد میشود از تست های شخصیت کلینیک روانشناسی آوان که به صورت رایگان در اختیار شما قرار داده شده است، برای آشنایی و آگاهی بیشتر از خودتان استفاده کنید.»
مطالب مشابه:
- خودپنداره، آینه درونی واقعیت شما
- کودک درون خود را با عشق و شناخت درمان کنید
- التیام از آسیبهای دوران کودکی و بازسازی عزت نفس
- عشق به خود برای هر روز
- 3 راه برای شفای کودک درون
- 4 مشکل عمده زندگی که ناشی از غفلت عاطفی دوران کودکی میباشد
- چگونه تجربیات دوران کودکی بر انتخاب همسر تأثیر میگذارد
- رمزگشایی ریشه ها و هدف منتقد درونی
- طرحواره درمانی، غلبه بر میراث دوران کودکی
- معنا و مفهوم کهن الگوها یا آرکاتایپها (Archetypes) + تست
- شکستن چرخه روابط ناکارآمد و سمی
- غلبه بر شیاطین درونی
- چرا رها کردن منتقد درونی سخت است؟
- 10 نشانه ترومای دوران کودکی التیام نیافته
چقدر زیبا و چقدر با احساس. وقتی به آخرای این پست رسیدم بغضم ترکید و برای چند دقیقه خودمو بغل کردم و برای خودم گریه کردم. به خودم قول دادم که بیشتر خودمو درک کنم و بیشتر از خودم و درونم محافظت کنم. مطمئنم سر قولم میمونم.
ممنونم از مطالب خوبتون ❤⚘