نکات کلیدی این مطلب:
- چاپلوسی، واکنشی به آسیبهای روحی که در دوران کودکی آموخته میشود، میتواند منجر به دوری آرام از خانواده و خود فرد شود.
- روابط افراد چاپلوس نمایشی است و ارتباطی واقعی نیست، بنابراین چاپلوسها اغلب احساس میکنند که دیده و شنیده نمیشوند.
- جلب رضایت دیگران یک استراتژی آموخته شده یا یک انتخاب آگاهانه است، در حالی که چاپلوسی یک مکانیسم بقا است.
کلینیک روانشناسی و مشاوره آوان – بزرگ شدن در خانهای بیثبات، پر از بدرفتاری یا هرج و مرج یکی از عوامل خطرناک برای دوری کودکان از والدین است. در این خانهها، عشق مشروط است، اصالت ارزش ندارد و کودکان اغلب احساس ناامنی میکنند.
برای ادامه حیات در محیط غیرقابل پیشبینی، کودکان یاد میگیرند که «فضا را درک کنند.» آنها دمای عاطفی و خلق و خوی اعضای غیرقابل پیشبینی خانواده را میسنجند و خواستهها و خود واقعیشان را در تلاش برای کنار آمدن و حفظ آرامش، در نظر میگیرند.
کودکانی که در این خانههای دشوار زندگی میکنند، برای دیدن خودشان و درک اینکه واقعاً چه کسانی هستند، تقلا میکنند. در عوض، این کودکان خود را طوری تربیت میکنند که ناراحتی خود را پنهان کنند و در عین حال نیازهای خود را به حداقل برسانند. آنها از رویارویی اجتناب میکنند. آنها دلجویی میکنند.
روانشناس اینگرید کلیتون (Ingrid Clayton) در کتاب خود با عنوان «تملقگویی» بررسی میکند که چگونه این واکنش به تروما که در کودکی شکل گرفته، باعث ایجاد فاصله در روابط بزرگسالی میشود. تملقگویی نوعی سازگاری است که فرد تملقگو را در کودکی در امان نگه میدارد، هرچند میتواند در بزرگسالی عواقب وحشتناکی داشته باشد. او توضیح میدهد: «تملقگویی یک انتخاب آگاهانه نیست. این یک واکنش به ترومای رابطهای است.»
اگرچه چاپلوسی شبیه جلب رضایت دیگران به نظر میرسد، اما کلیتون تمایز قائل میشود. او چاپلوسی را به عنوان یک مهارت بقا، نه یک ویژگی شخصیتی یا نقص شخصیتی، در نظر میگیرد. او توضیح میدهد که جلب رضایت دیگران عمدیتر است؛ این یک رفتار استراتژیک و تعاملی برای جلوگیری از درگیری، کسب تایید و بهبود تعاملات اجتماعی است. او به انجمن روانشناسی بریتانیا گفت: «برچسبهایی مانند «راضی کردن دیگران» یا «وابسته به هم» میتوانند حاوی یک قضاوت ضمنی باشند، گویی فرد به سادگی انتخابهای بدی میکند یا فاقد مرز است.»
ممکن است بچههای چاپلوس به خاطر رفتارشان سرزنش و تحقیر شده باشند، اما کلیتون توضیح میدهد که چاپلوسی پاسخی به ناتوانی دیرینه است. سیستم عصبی شرطی میشود که انتظار خطر را داشته باشد. سایر واکنشهای آسیبزا، مانند جنگ، گریز یا تسلیم شدن، میتوانستند منجر به آسیب بیشتری به کودک شوند.
کلیتون میگوید: «وقتی با دو گزینهی «خودت را ایمن نگه دار» یا «اعتماد به نفست را بالا ببر» مواجه میشویم، بدن همیشه امنیت را انتخاب میکند. تملقگویی به ما کمک میکند تا از واقعیت پیچیدهی شرایط خود جان سالم به در ببریم.»
گوش به زنگی بیش از حد در دوران کودکی میتواند به طبیعت دوم تبدیل شود. این حالت پایدار میتواند روابط را مختل کند و مانعی برای صمیمیت در بزرگسالی ایجاد کند. (پیشنهاد میشود مطلب چرا غیرمنطقی رفتار میکنیم؟ را مطالعه کنید.)

چاپلوسی در بزرگسالی
کسانی که اغلب چاپلوسی میکنند، مورد ستایش قرار میگیرند و با ویژگیهای مثبتی مانند فداکار، قابل اعتماد و سازگار شناخته میشوند. کلیتون توضیح میدهد: «چاپلوسی اغلب به عنوان رفتاری با پاداش اجتماعی ارائه میشود که شامل مفید بودن، توافق پذیری، همدلی، از خودگذشتگی میباشد. این ویژگیها نه تنها در اکثر فرهنگها مورد تحسین قرار میگیرند، بلکه به طور فعال شرطی میشوند، به خصوص در زنان و گروههای حاشیهای.»
کلیتون توضیح میدهد که سیستمهای فرهنگی (مردسالاری، نژادپرستی، طبقهگرایی، تبعیض علیه افراد دارای معلولیت، دگرجنسگراهنجاری) نیازمند تملقگویی هستند و «این به تعداد افرادی بستگی دارد که (بهویژه زنان، افراد رنگینپوست، تراجنسیها و افراد دارای اختلالات عصبی) یاد گرفتهاند که در امان بمانند، در جامعه گنجانده شوند یا بتوانند استخدام شوند.»
با این حال، چاپلوسی لزوماً شبیه واکنش به تروما به نظر نمیرسد. کلیتون توضیح میدهد: «به نظر میرسد که ‘بچه خوب’، ‘قوی’، ‘صلحطلب’ یا ‘کسی که همه میتوانند روی او حساب کنند’ بودن است و هزینه درونی اضطراب مزمن، از دست دادن هویت، پریشانی جسمی اغلب نادیده گرفته میشود.»
برای مثال، در حوزه شخصی، چاپلوسانی که در جمعهای خانوادگی شرکت میکنند، ممکن است کلمات مودبانهای رد و بدل کنند، صمیمیتهای سطحی داشته باشند و نقشهای مورد انتظار را ایفا کنند؛ با این حال، مکالمات و اعمال آنها احتمالاً نمایشی خواهد بود، نه ارتباطات واقعی.
ممکن است افراد چاپلوس ناتوانی خود در برقراری ارتباط را به عنوان یک نقص شخصی تلقی کنند. اما کلایتون معتقد است که این زخمها صرفاً محصول جانبی محیطهایی هستند که سکوت را ایجاب میکردند، زیرا خودسانسوری و سازش دائمی طاقتفرسا است. حتی بدتر از آن، این رفتار به آرامی خود و فردیت فرد را از بین میبرد. چاپلوسی که احساس دیده شدن و شنیده شدن نمیکند، ممکن است احساس مزمن تنهایی، شک به خود و شرم داشته باشد.
نکتهی او این است که بیگانگی میتواند فقدان تماس باشد، اما همچنین میتواند وجود فاصله و قطع ارتباط در تماس یا رابطه باشد. چاپلوسی میتواند به نوعی بیگانگی آرام از خانواده و از خودمان منجر شود. (پیشنهاد میشود مطلب با افراد غیر منطقی چگونه رفتار کنیم؟ را مطالعه کنید.)
آنچه به نظر میرسد
کلیتون این رفتارها را به عنوان چاپلوسی معرفی میکند:
- خوشایند کردن مزمن: موافقت با دیگران برای جلوگیری از درگیری.
- عذرخواهی بیش از حد: به خصوص زمانی که کار اشتباهی انجام ندادهاید. عذرخواهی میتواند تلاشی برای آرام کردن اوضاع یا جلوگیری از انتقاد باشد.
- گوش به زنگی بیش از حد: تغییر شکل و تغییر کد، نظارت مداوم بر خلق و خوی دیگران، تغییر لحن، زبان بدن یا حالت چهره برای تطبیق با شخص دیگر. کلیتون خاطرنشان میکند که “تغییر کد” (عمل تغییر گفتار، رفتار و ظاهر برای تطبیق با موقعیتهای مختلف اجتماعی) نوعی چاپلوسی است.
- مراقبت اجباری: مسئولیت رفاه کسی را بر عهده گرفتن یا تلاش برای کنترل احساسات کسی برای جلوگیری از طرد شدن.
- مشکل در تعیین مرزها: تلاش برای بیان نیازها و تعیین محدودیتها، ترس از اینکه مرزها خودخواهانه تلقی شوند و باعث درگیری شوند.
- “اصلاح کننده” یا صلح جو بودن: حل مشکلات، مذاکره در مورد اختلافات یا همدلی بیش از حد، حتی تا حد پاک کردن خود.
- موافقت نمایشی: موافقت بیش از حد، لبخند زدن، سر تکان دادن، ستایش کردن برای دوست داشته شدن، حتی زمانی که ممکن است احساس عصبانیت یا عدم ارتباط داشته باشید.
چه باید کرد؟
کلیتون، که یک مطب بالینی در لسآنجلس دارد، نویسندهی کتابهای «باور به من» و «بازیابی معنویت» نیز میباشد. او در یک خانوادهی الکلی بزرگ شد و تمرکز کارش بر اعتیاد و تروما است. او توسط شوهر دوم مادرش از طریق با تروما و بازی روانی مورد آزار عاطفی قرار گرفته بود. او دههها را صرف پرداختن به سوءمصرف الکل خود و بهبودی از عمل چاپلوسیاش کرده است.
کلیتون اذعان میکند که این واکنش هیچ بهبودی کاملی ندارد. در عوض، او میگوید، بازیابی اصالت یک تمرین روزانه است که نیاز به ذهن آگاهی دارد. او این مراحل را پیشنهاد میکند:
- واکنش چاپلوسی را تشخیص دهید و این الگوها را نام ببرید. لحظاتی را که دیگران را در نظر میگیرید و سکوت میکنید، شناسایی کنید.
- سختی و ناراحتی را بپذیرید زسرا ارتباط واقعی ارزش ریسک کردن را دارد.
- الگوها و انتظارات غیرواقعی را کنار بگذارید.
- مرزها را تمرین کنید. یاد بگیرید که نه بگویید و ترجیحات خود را بیان کنید تا ارزش خود را بسازید.
- در جایی که میتوانید آسیبپذیر باشید و اعتماد به نفس خود را افزایش دهید، به دنبال پشتیبانی حرفهای در مشاوره فردی یا گروه درمانی باشید.
کلیتون مینویسد: “چاپلوسی نکردن، به معنای استقبال از خودمان در مهمانی است تا بالاخره خودمان باشیم.”
«پیشنهاد میشود از تست های شخصیت کلینیک روانشناسی آوان که به صورت رایگان در اختیار شما قرار داده شده است، برای شناخت و آگاهی بیشتر از خودتان استفاده کنید.»
مطالب مشابه:
- ۱۱ نشانه رشد رفتاری شما
- تغییر رفتار و الگوهای رفتاری در 5 مرحله
- اضطراب به عنوان رفتار آموخته شده و چگونگی حذف آن
- چگونه رفتار قاطعانه داشته باشیم و از مرزهای خود دفاع کنیم؟
- 3 عادتی که باعث میشود «جذابیت رفتاری» نداشته باشید.
- آیا گرفتار “فانتزی” های رابطه هستید؟
- 3 نوع حساسیت رفتاری
- 2 علامتی که نشان می دهد شما با الگو های رفتار سمی زندگی میکنید.
- 10 رفتاری که می تواند دیگران را از شما دور کند.
- 10 رفتاری که نشان دهنده اضطراب اجتماعی شماست
- 4 رفتار تضعیف کننده رابطه از نگاه “جان گاتمن”
- نقش شوخ طبعی در صمیمیت جنسی
- چگونه زندگی شغلی با نشاطی داشته باشیم؟