۳ عامل مخرب زندگی جنسی - کلینیک روانشناسی آوان | مرکز مشاوره روانشناختی

۳ عامل مخرب زندگی جنسی

فهرست مطالب

  • عدم تطابق در میل جنسی اغلب عمیق‌تر از استرس یا زیست‌شناسی فردی است.
  • شناخت همسرتان به عنوان فردی وابسته، صمیمیت را از بین می‌برد و جذابیت جنسی را تضعیف می‌کند.
  • هنجارهای جنسیتی منسوخ‌شده، نحوه‌ی تجربه و ابراز تمایلات زوجین را محدود می‌کنند.

کلینیک روانشناسی و مشاوره آوان – اغلب زوج درمانگران با سناریوی دلخراش زیر کاملا آشنا هستند: زوجی به جلسه درمان مراجعه می‌کنند. شوهر با نگرانی می‌گوید: «همسرم تمام علاقه‌اش را به رابطه جنسی از دست داده است. چگونه می‌توانیم میل جنسی او را برطرف کنیم؟ زن با نگاهی درمانده و شکست‌خورده یا شاید هم منزوی و گوشه‌گیر، سری تکان می‌دهد و به آرامی می‌گوید: بله، احساس می‌کنم چیزی در درونم تغییر کرده است و باید فوراً اصلاح شود.»

اگر این موارد در مورد شما صدق می‌کند، بدانید که تنها نیستید و مطمئناً از پا در نیامده‌اید. اما قبل از اینکه عجله کنیم و هورمون‌ها را سرزنش کنیم یا درخواست تجویز دارو کنیم، بهتر است کمی عمیق‌تر بررسی کنیم. زیرا تحقیقات نشان می‌دهد که عدم تطابق در میل جنسی اغلب عمیق‌تر از استرس یا زیست‌شناسی فردی است. در واقع، کاهش میل جنسی معمولاً توسط نیروهای پنهان عاطفی، رابطه‌ای و حتی اجتماعی پدیدار می‌شود که بی‌سروصدا میل جنسی را خفه می‌کنند.

برای رهایی از افسانه‌هایی که مانع از پیشرفت زندگی جنسی ما می‌شوند، بیایید سه عامل پنهانی را که ممکن است میل جنسی شما یا شریک زندگی‌تان را مهار کنند، بررسی بگیریم.

۳ عامل مخرب زندگی جنسی

بار اضافی استرس

استرس میل جنسی را از بین می‌برد، اما نه با یک روش مشخص. برای مثال، داشتن شغل استرس‌زا، نگرانی‌های اقتصادی یا مراقبت از والدین مسن، همگی می‌توانند میل جنسی را کاهش دهند. اما استرس به شیوه‌ای دیگری هم عمل می‌کند که به همان اندازه مضر است.

برای مثال، در بسیاری از روابط، زنان بار نامرئی اما سنگینی را به دوش می‌کشند. حتی وقتی که در شغل خود بسیار موفق هستند، باز هم سهم عمده‌ای از کارهای عاطفی و خانگی را به عهده دارند. آنها نقش اساسی در تربیت فرزندان دارند، به امور منزل رسیدگی می‌کنند و… . آنها همه این کارها را در حالی انجام می‌دهند که همزمان در شغل‌ طاقت‌فرسای خود نیز عملکرد خوبی دارند.

از قضا، مطالعات نشان می‌دهد که وقتی زنان درآمد بیشتری نسبت به شرکای مرد خود دارند، این عدم تعادل در واقع بدتر می‌شود. چرا؟ زیرا فشارهای اجتماعی و انتظارات درونی ناگهان به شدت افزایش می‌یابد. زنان احساس می‌کنند که باید با دو برابر کردن نقش‌های سنتی زنانه در خانه، موفقیت خود را “جبران” کنند. نتیجه، همسری است که احساس غرق شدن، خستگی و رنجش می‌کند. این اغلب منجر به نیاز شدید به جدایی ذهنی در پایان روز به جای ارتباط با شریک زندگی می‌شود. بدیهی است که هیچ یک از این موارد وقتی هدف رابطه جنسی مرتبط باشد، مفید نیست.

البته، راه حل این است که با گفتگوی صادقانه شروع کنید. چیزی شبیه به این بگویید: «عزیزم، من واقعاً شما را دوست دارم و می‌خواهم صمیمی‌تر باشم. اما گاهی اوقات در پایان روز، از تمام کارهایی که باید انجام دهم احساس خستگی می‌کنم. تمیز کردن، ثبت‌نام بچه‌ها برای تمام فعالیت‌هایشان و برنامه‌ریزی برای تعمیرکار، همه اینها به من فشار می‌آورند. می‌دانم که شما هم سرتان شلوغ است، اما فکر می‌کنم اگر بتوانم بیشتر از کمک شما استفاده کنم، واقعاً به من کمک می‌کند تا حال و هوای بهتری داشته باشم. این باعث می‌شود احساس کنم که شما درک می‌کنید که همه اینها چقدر سخت است. ما یک تیم هستیم، شاید بتوانیم راه‌هایی برای کمک شما به من پیدا کنیم یا کارهایی را از دوش من برداریم؟»

در نهایت، به قدرت قدردانی تکیه کنید. تحقیقات نشان می‌دهد که حتی وقتی یکی از طرفین کار بیشتری انجام می‌دهد، ابراز منظم قدردانی، زندگی جنسی زوجین را قوی نگه می‌دارد. یک جمله ساده «ممنون که شام ​​خوش مزه‌ای درست کردی» یا «واقعاً از اینکه در یادآوری به معلم پیشقدم شدی قدردانی می‌کنم» فقط مهربانانه نیست. این کار باعث می‌شود شریک زندگی ما احساس قدردانی و شایستگی کند، که باعث ایجاد اعتماد و صمیمیت می‌شود. (پیشنهاد می‌شود مطلب سایه رنجش بر صمیمیت جنسی را مطالعه کنید.)

ابهام در هویت

عامل دوم زمانی رخ می‌دهد که نقش شما به عنوان شریک زندگی به طرز مشکوکی شبیه نقش شما به عنوان یک مادر می‌شود. اگر مسائل کاری شریک زندگی‌تان را مدیریت می‌کنید، جوراب‌هایش را جمع می‌کنید و به او یادآوری می‌کنید که با مادرش تماس بگیرد، به راحتی او را به عنوان همسری وابسته‌تر می‌بینید، به خصوص اگر همه این کارها همزمان با تربیت فرزندان باشد!

واقعیت این است که تغییر از حالت «مدیرعامل خانواده» به «زن خانه‌دار» می‌تواند چالش‌برانگیز باشد، به‌خصوص اگر به این نتیجه رسیده باشید که شریک زندگی‌تان را فقط یکی دیگر از افرادی می‌دانید که قرار است نیازهایش را برآورده کنید.

راه حل با بازیابی هویت خودتان شروع می‌شود. برای علایق و فعالیت‌هایی که ربطی به مراقبت ندارند، جایی باز کنید. این می‌تواند شغل، سرگرمی، کار داوطلبانه یا حتی عضویت در باشگاه ورزشی باشد. نکته کلیدی این است که زمانی را به خودتان اختصاص دهید که در آن خودتان باشید، نه مادر، دستیار اداری، خانه‌دار یا آشپز. با مهربانی به شریک زندگی‌تان یادآوری کنید که او بیش از حد قادر به انجام بسیاری از کارها به تنهایی است! اشتیاق نیاز به کمی حق به جانب بودن دارد. این خودخواهی نیست، این در مورد هدایت شفقت به سمت خودتان است، نه تمرکز بیش از حد بر نیازهای شریک زندگی‌تان.

همچنین، مطمئن شوید که در فعالیت‌های فردی خود، یکدیگر را تشویق می‌کنید. با گذشت زمان، باید آشکار شود که حمایت از استقلال یکدیگر در واقع بسیار جذاب است. از ویژگی‌ها، علایق و دستاوردهای یکدیگر تجلیل کنید. وقتی هر دو طرف احساس کنند که به عنوان افراد مستقل و کامل دیده می‌شوند، تمایلات و آرزوها فضایی برای شکوفایی پیدا می‌کنند. (پیشنهاد می‌شود مطلب آیا فانتزی جنسی ندارید؟ را مطالعه کنید.)

الگوهای جنسیتی قدیمی

در نهایت، شناسایی هنجارهای جنسیتی که در ناخودآگاه ما کمین کرده‌اند مفید است. حتی در زوج‌های مترقی، اغلب یک باور ناگفته وجود دارد که تمایل، شروع یا حتی بحث در مورد رابطه جنسی با ایده‌آل زنانه در تضاد است.

این می‌تواند باعث شود زنی که میل جنسی بالاتری نسبت به شریک زندگی خود دارد، احساس «خارج از کنترل» یا «غیر زنانه» بودن کند. اما مردان نیز می‌توانند اغلب بدون اینکه متوجه باشند، تعصبات ناخودآگاهی در مورد آنچه مناسب یا جذاب است، داشته باشند.

برای مثال، برخی از مردان گاهی اوقات در درک میل جنسی شریک زندگی خود که ممکن است بیشتر از میل جنسی خودشان باشد، مشکل دارند. این ممکن است با تصویر ذهنی آنها از آنچه که “دختران خوب” قرار است بخواهند، در تضاد باشد یا باعث شود احساس کنند “مردانه نیستند”. مهم نیست که چقدر از نظر منطقی این باورها را پوچ بدانند.

راه حل ساده اما قدرتمند است: رفتار را نام ببرید و سپس در مورد آن صحبت کنید. با پرسیدن سوالات به روشی غیر اتهامی، در مورد روایت‌هایی که هر دو به ارث برده‌اید کنجکاو شوید. ممکن است شما ناخواسته، خواسته‌های یکدیگر را کنترل کنید و اجازه دهید الگوهای قدیمی انتظارات شما را شکل دهند. این رایج‌تر از آن چیزی است که اکثر مردم فکر می‌کنند. نکته کلیدی شناسایی مقصر است تا بتوانید آن را خلع سلاح کنید.

وقتی زوج‌ها گفتگوی آزاد و بدون قضاوت در مورد باورهای ریشه‌دارشان دارند، می‌توانند داستان را با هم از نو بنویسند. این می‌تواند برای روشن کردن دوباره شعله‌ای که رو به خاموشی است بسیار مفید باشد. (پیشنهاد می‌شود مطلب دلایل کاهش میل جنسی و عدم تمایل به رابطه جنسی را مطالعه کنید.)

نکته آخر

میل جنسی پیچیده و چند عاملی است. هورمون‌ها، بیماری، غم و اندوه و استرس همگی نقش آشکاری در آن دارند. با این حال، اگر زندگی جنسی شما دچار رکود شده است، دلایلی را در نظر بگیرید که فراتر از زیست‌شناسی هستند یا یکی از طرفین را از هم پاشیده می‌دانند.

با بارهای نابرابر مقابله کنید، از استقلال یکدیگر حمایت کنید و آن کلیشه‌های قدیمی را کنار بگذارید. با کمی کنجکاوی و دلسوزی فراوان، رهایی کاملاً امکان‌پذیر است، همانطور که فرصتی برای کشف مجدد صمیمیت و اشتیاقی که در وهله اول شما را به هم رسانده است، وجود دارد.

«در پایان پیشنهاد می‌شود از تست میل جنسی هالبرت که به صورت رایگان برای شما آماده است، برای اندازه‌گیری میزان میل جنسی خود استفاده کنید.»

مطالب مشابه:

3/5 - (1 امتیاز)

رزرو وقت مشاوره

تلفنی | آنلاین
اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها