از لبخند تا مرگ؛ خطرات پنهان "خوب بودن" - کلینیک روانشناسی آوان | مرکز روانشناسی پاسداران

از لبخند تا مرگ؛ خطرات پنهان “خوب بودن”

فهرست مطالب

نکات کلیدی این مطلب:

  • فرونشاندن خشم، اولویت دادن به وظایف و تلاش برای ناامید نکردن دیگران از علل اصلی بیماری های مزمن است.
  • نادیده گرفتن یا سرکوب احساس و آنچه که نیاز داریم، پاسخ استرس ما را افزایش می دهد و بدن ما را به سمت التهاب سوق می دهد.
  • نیاز ما به حفظ عضویت در گروه هایمان ما را به سرکوب احساسات خود در کشاکشی بین وابستگی و اصالت سوق می دهد.

کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – گابور ماته (Gabor Maté) می‌گوید خوب بودن و راضی کردن دیگران (در حالی که از نظر اجتماعی مورد تشویق قرار می‌گیرد و عموماً به عنوان ویژگی‌های مثبت شناخته می‌شوند) در واقع می‌تواند به سلامت ما آسیب برساند.

دهه‌ها تحقیق به همین نتیجه اشاره دارد. گابور ماته در کتاب پرفروش خود با عنوان “افسانه عادی بودن” می‌گوید: سرکوب خشم، اولویت دادن به وظایف و نیازهای دیگران بر خشم خود و تلاش برای ناامید نکردن دیگران از علل اصلی بیماری‌های مزمن در فرهنگ های سمی می‌باشد.

«فیزیولوژی ما از وجود اجتماعی ما جدایی ناپذیر است و نادیده گرفتن یا سرکوب احساس و آنچه که نیاز داریم (چه آگاهانه و چه ناخودآگاه) پاسخ استرس ما را افزایش می‌دهد و بدن ما را به سمت التهاب سوق می‌دهد و به قیمت مختل شدن سیستم ایمنی بدن ما تمام می‌شود.

«اگر تا آخر شب کار کنیم، اگر تمام شب بیدار باشیم و به مشتریان خدمت کنیم، اگر همیشه در دسترس باشیم و هیچ وقت برای خودمان وقت نگذاریم، از نظر مالی پاداش می گیریم و با احترام زیادی به ما پاداش داده می شود. ماته می‌گوید: ما تحسین می‌شویم و ما در این راه خودمان را می‌کشیم. (پیشنهاد می‌شود مقاله 5 آسیب خشم سرکوب شده را مطالعه کنید.)

ویژگی های شخصیتی افراد مبتلا به بیماری مزمن

وقتی ماته تحقیقات 30 ساله مربوط به بیماری های مزمن را مرور کرد، الگویی از ویژگی های شخصیتی را کشف کرد که اغلب در افراد مبتلا به بیماری مزمن وجود دارد:

  • نگرانی ارادی و اجباری برای نیازهای عاطفی دیگران، در حالی که نیازهای خود را نادیده می گیرد.
  • پافشاری سفت و سخت بر نقش هایی همچون وظیفه و مسئولیت اجتماعی.
  • مسئولیت بیش از حد متمرکز بر اساس این اعتقاد که فرد باید وجود خود را با عمل کردن و انجام دادن توجیه کند.
  • سرکوب خشم سالم و محافظ.
  • داشتن باور اعمال اجباری: من مسئول احساس دیگران هستم و هرگز نباید کسی را ناامید کنم.

“چرا این ویژگی ها و شیوع چشمگیر آنها در شخصیت افراد مبتلا به بیماری مزمن اغلب نادیده گرفته می شود یا به طور کامل نادیده گرفته می شود؟” به این دلیل است که این ویژگی ها یکی از “عادی ترین راه های حضور در فرهنگ سمی هستند. عمدتاً به دلیل اینکه به عنوان نقاط قوت تحسین برانگیز در نظر گرفته می شوند. ماته این ویژگی ها را “بدهی های بالقوه” می‌نامد. همچنین ماته می گوید: این ویژگی ها هیچ ارتباطی با اراده یا انتخاب آگاهانه ندارند. (پیشنهاد می‌شود مقاله آیا از «نگرانی مزمن» رنج می برید؟ را مطالعه کنید.)

الگوهای مقابله ای

هیچ‌کس صبح‌ها از خواب بیدار نمی‌شود و تصمیم نمی‌گیرد که «امروز، نیازهای تمام دنیا را در اولویت قرار می‌دهم، بدون توجه به نیازهای خودم» یا «من نمی توانم صبر کنم تا خشم و ناامیدی خود را فرو بنشانم و به جای آن چهره ای شاد به نمایش بگذارم». ما با این ویژگی‌ها متولد نشده‌ایم، در عوض، چنین الگوهایی مقابله‌ای هستند، سازگاری‌هایی برای حفظ ارتباط ما با دیگران، گاهی اوقات به قیمت جان مان.

در آنچه ماته به عنوان کشمکش بین نیازهای رقابتی ما برای دلبستگی و اصالت توصیف می کند، ما این ویژگی ها را توسعه می دهیم تا پذیرفته شویم. ما برای زنده ماندن به وابستگی نیاز داریم، زیرا ما یک گونه قبیله ای هستیم که برای اتصال، مطابق با نیازها و قوانین دیگران برای تضمین عضویت خود در گروه ها، طراحی شده ایم.

اما ما همچنین برای حفظ سلامت خود به اصالت نیاز داریم. ما طوری طراحی شده‌ایم که احساسات را احساس کنیم و بر اساس آن‌ها عمل کنیم، به‌ویژه احساسات «منفی». این سیستم هشدار ما برای زنده ماندن از خطر است. راندولف نیس (Randolph Nesse)، مدیر مؤسس مرکز تکامل و پزشکی در دانشگاه ایالتی آریزونا، توضیح می‌دهد که ما برای زنده ماندن تکامل یافته‌ایم، نه برای شادی یا آرامش.

خلق و خوی ضعیف، خشم، شرم، اضطراب، گناه، غم و اندوه – همه اینها پاسخ های مفیدی هستند که به ما کمک می کنند تا با چالش های محیط خاص خود روبرو شویم. داشتن عملکردهای محافظتی با صدای بلند و حساس مانند احساساتی که هنگام تهدید پدیدار می‌شوند، یک نقص طراحی نیست. این یک موفقیت در طراحی است.

احساسات ما به عنوان زنگ خطر اطفای حریق عمل می کنند تا با تهدیدات درک شده در اطراف ما مطابقت داشته باشند. این با احساساتی مانند ترس که هشدارهای خطر را فریاد می زند، آشکارتر به نظر می رسد. اما حتی تجارب عاطفی ظریف‌تر به ما کمک می‌کند تا تهدیدات و پاداش‌ها را برای بقا دنبال کنیم. ناراحتی ناشی از خلق و خوی ضعیف نشان می‌دهد که پاداش کافی در محیط ما وجود ندارد تا بر خطرات حضور در آنجا غلبه کند و ما را تشویق می‌کند تا به دنبال شرایطی باشیم که پاداش‌دهنده‌تر هستند یا انرژی خود را در مکانی امن حفظ کنیم.

خشم نیز پاسخی ضروری برای مبارزه با نابرابری ها، تخلفات و مسدود کردن نیازهایمان است. این مؤثرترین ابزار ما برای بسیج اقدام علیه بی عدالتی است. بزرگترین مانع در برابر عدالت اجتماعی مخالفت شدید نیست، بلکه بی تفاوتی است. و با این حال، جامعه بسیاری از ما را برای سرکوب خشم اجتماعی کرده است. حتی احساس ناپسند شکل ظریف تر خشم، یعنی دلخوری، مفید است. وقتی بدن و مغز ما نشانه‌های ظریفی را دریافت می‌کنند که مرزهای ما رعایت نمی‌شود، زنگ خشم با صدای بلند و واضح به صدا درمی‌آید تا قبل از اینکه حتی زمانی برای فکر کردن در مورد موقعیت داشته باشیم، این مرزها را مشخص کنیم. (پیشنهاد می‌شود مقاله 12 روش برای توجه به احساسات و بهبود زندگی را مطالعه کنید.)

سرکوب احساسات حیاتی

ماته می‌گوید، با این حال، نیاز به حفظ عضویت در گروه‌هایمان باعث شده است که این سیگنال‌های احساسی حیاتی را سرکوب کنیم و توانایی ما برای محافظت از خود را خلع سلاح کنیم. حتی مشکل‌سازتر این است که نشان داده شده است که سرکوب آگاهانه احساسات پاسخ استرس ما را افزایش می‌دهد و منجر به نتایج بد سلامتی می‌شود. ماته می‌گوید: «می‌دانیم که استرس مزمن، هر منبعی که باشد، سیستم عصبی را در معرض خطر قرار می‌دهد، سیستم هورمونی را دچار اختلال می‌کند، ایمنی را مختل می‌کند، التهاب را تقویت می‌کند و رفاه جسمی و روانی را تضعیف می‌کند.» مطالعات متعدد نشان می دهد که بدنی که در پاسخ استرس مزمن گرفتار شده است در حالت ملتهب باقی می ماند و پیش ساز بسیاری از بیماری های مزمن مانند بیماری قلبی، سرطان، بیماری های خود ایمنی، آلزایمر، افسردگی و بسیاری دیگر است.

از این تحقیق نباید جهت سرزنش افراد (یا خودمان) برای بیماری هایشان استفاده شود. زیرا هیچ‌کس خودش را بیمار نمی‌کند،نه آگاهانه و نه عمدی. «بیماری پیامد گذر نسل‌ها رنج، شرایط اجتماعی، شرایط فرهنگی، آسیب‌های دوران کودکی و فیزیولوژی است که بار فشارها و تاریخچه‌های عاطفی مردم را به دوش می‌کشد. این اغلب مظاهر ویژگی‌های شخصیتی ریشه‌دار است، بله، اما این شخصیت بیشتر از بیماری‌هایی که ممکن است ما را مستعد ابتلا به آن‌ها کند، چیزی نیست که ما هستیم.»

شخصیت و سبک های مقابله ای ما منعکس کننده نیازهای گروه اجتماعی بزرگ تری است که در آن رشد می کنیم. نقش‌هایی که به ما محول می‌شود یا انکار می‌شویم، اینکه چگونه در جامعه قرار می‌گیریم یا از آن طرد می‌شویم. و اینکه فرهنگ ما را وادار می‌کند درباره خودمان باور کنیم، در مورد سلامتی که از آن برخورداریم یا بیماری‌هایی که ما را آزار می‌دهند.» ماته استدلال می کند که بیماری و سلامت مظاهر دنیای کلان اجتماعی ما هستند.

پس جای تعجب نیست که نابرابری‌های جامعه عمیقاً بر سلامت ما تأثیر می‌گذارند. کسانی که از نظر سیاسی ضعیف‌تر یا از نظر اقتصادی محروم‌تر هستند، مجبور می‌شوند تا احساسات و نیازهای خود را به شدت تحت تأثیر قرار دهند و سرکوب کنند. این بدان معناست که تغییر سیستمی برای مبارزه با نابرابری ها و تمرکز بر عدالت اجتماعی، پایه و اساس بهبود سلامت ما است.

در عین حال، می‌توانیم با آگاهی بیشتر به احساسات، سیگنال‌های بدن و نیازهای خود، به جای نادیده گرفتن ارادی آنها در خدمت به دیگران، تلاش کنیم تا این الگوهای رفتاری را بیاموزیم.

ماته می گوید: شخصیت یک اقتباس است. «آنچه که ما شخصیت می‌نامیم، اغلب مجموعه‌ای از ویژگی‌های واقعی و سبک‌های مقابله شرطی است، از جمله برخی از آنها که به هیچ وجه منعکس کننده خود واقعی ما نیستند، بلکه از دست دادن آن را نشان می‌دهند.»

ماته شفای واقعی را اینگونه توصیف می کند که خود را به روی حقایق زندگی خود، گذشته و حال باز کنیم. او می‌گوید: «پس از توجه کافی، فرصت‌های واقعی برای انتخاب قبل از اینکه ما به خواسته‌ها و نیازهای واقعی خود خیانت کنیم، ظاهر می‌شوند. ممکن است اکنون خودمان را در لحظه متوقف کنیم و بگوییم: «می‌توانم شدت این احساس یا فکر را کم کنم، آیا این همان کاری است که می‌خواهم انجام دهم؟ آیا گزینه دیگری وجود دارد؟

“ظهور انتخاب های جدید به جای پویایی های قدیمی و از پیش برنامه ریزی شده، نشانه مطمئنی از بازگشت خود واقعی ما به صورت آگاهانه است.” (پیشنهاد می‌شود مقاله پاکسازی آوارهای عاطفی را مطالعه کنید.)

محمد امین مختاریان

مطالب مشابه:

5/5 - (1 امتیاز)
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها