دام پدر و مادر - کلینیک روانشناسی آوان | مرکز روانشناسی پاسداران

دام پدر و مادر

فهرست مطالب

کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – کارل یونگ (Carl Jung) می‌گوید: “امتیاز یک عمر زندگی این است که به همان چیزی که می‌خواهید تبدیل شوید.”

ادعای کارل یونگ در اوایل قرن بیستم فراتر از زمان است. بسیاری از ما به میانسالی می‌رسیم و متوجه می‌شویم که مسیرهای زندگی‌مان تحت تأثیر انتظارات بیرونی است. این بینش نگران‌کننده است. با این حال، اغلب منجر به گشودگی ذهنی می‌شود، زیرا سعی می‌کنیم خود را در بزرگسالی بیابیم.

در مورد چالش کشف خودمان در میانسالی مطالب زیادی نوشته شده است، اما اگر اصل یونگ را در مورد فرزندانمان به کار ببریم چه؟ آیا اکثر ما به فرزندانمان اجازه می‌دهیم تا به آنچه که هستند تبدیل شوند؟ یا اینکه ناخواسته آنها را بر اساس ادراک محدود خود به سمت انطباق سوق می دهیم؟

درس هایی از بره کوچولو

دیدن جدایی فرزندانمان باعث ناراحتی می شود. در داستان بره کوچولو، لزلی هلاکسکی (Leslie Helakoski) به طور متفکرانه ای این اضطراب والدین را نشان می دهد:

مامان به بابا گفت: “بره کوچولوی ما امروز با گله کمی مشکل داشت.”

بابا از بره کوچولو پرسید: “چی شده بود؟”

بره کوچولو گفت: «من نمی‌خواهم در کنار گوسفندان ساکن بمانم. دوباره با سگ ها دویدم.»

بابا به بره کوچولو گفت: “اما آن سگ ها نیمه وحشی هستند!”

بره کوچولو به بابا گفت: می دانم. “عالی نیست؟”

مامان به بره کوچولو گفت: “آنها دور تو حلقه خواهند زد!”

بره کوچولو به مامان گفت: می دانم. “عالی نیست؟”

به عنوان والدین، دیدن انحراف فرزندانمان ناراحت کننده است.

ادراک مغرضانه

ادراک انسان یک مکانیسم گیج کننده است. ما دنیای اطراف خود را نه آنطور که هست، بلکه آنطور که هستیم می بینیم. تجارب و انتظارات قبلی ما همه ادراکات ما را در مورد دنیای اطراف هدایت می کند.

هر چیزی که باور داریم و می بینیم، ساخته‌ای است بر اساس گذشته ما. به عنوان انسان، ما برای دیدن دقیق جهان تکامل نیافته ایم. داده ها از طریق حواس ما وارد می شوند اما معنایی ندارند.

ما باید آن داده های حسی را تفسیر کنیم، بنابراین ما بر اساس گذشته خود داده ها را معنا می دهیم. این فرآیند شناخت، مفروضات و سوگیری های ما را فیلتر می کند تا درک ما از واقعیت را بسازد. این روش نادقیق تکامل یافته است تا با تشویق توانایی پیش‌بینی تغییرات محیطی، ما را ایمن نگه دارد و در نتیجه عدم قطعیت در دنیای خطرناک را کاهش می‌دهد. (پیشنهاد می‌شود مقاله چرا فرزند بزرگسالم با من بد رفتار می‌کند را مطالعه کنید.)

آیا مکانیسم های شناختی، مفروضات والدین را تشویق می کند؟

بسیاری از مکانیسم های شناختی، تصمیم گیری سریع را تحریک می کنند. این مکانیسم های شناختی ما را قادر می سازد تا دنیا را درک کنیم. در گذشته های دور، این مکانیسم‌ها سازگار بودند و ما را از تهدیدهای فوری محافظت می کردند (مانند شکارچیان). با این حال، برخی از این مکانیسم‌ها ممکن است در دنیای همیشه در حال تغییر ما ناسازگار باشند، زیرا ادراک ما را مخدوش می کنند و ما را به سمت انطباق سوق نمی دهند.

در سال 1955، روانشناس گوردون آلپورت (Gordon Allport) اصطلاح “مجموعه ادراکی” را به عنوان “آمادگی برای درک ویژگی های خاص یک محرک” ابداع کرد. مجموعه ادراکی ما را به دیدن دنیای پیرامون به شیوه ای محدود با تشویق ما برای توجه به جنبه های خاصی از یک موقعیت و در عین حال مسدود کردن دیگران سوق می دهد. انگیزه، انتظار، عواطف و فرهنگ این فرآیند ادراکی محدود را هدایت می کنند.

مجموعه ادراکی ما، توانایی ما را برای حرکت فراتر از آنچه می دانیم و برای اندیشیدن به مسیرهای متمایز برای خود و فرزندانمان محدود می کند. این چالش برانگیز است که از ادراک خود بیرون برویم و رویکرد خود را نسبت به فرزندپروری تغییر دهیم. زیرا اکثر ما از پهنای باند محدود ادراک خود آگاه نیستیم.

چه زمانی این مشکل ایجاد می شود؟

ناتوانی ما در تغییر ادراک بسیار مشکل ساز است، اگر در حال تربیت فرزندی واگرا باشیم (مانند بره کوچولو). این کودکان روزانه با یک ناهماهنگی بین نیازهای روانی و جسمی خود و محیط خود مواجه می شوند. این ناهماهنگی منجر به آشفتگی کوتاه مدت خانوادگی و کاهش سلامت روان بلند مدت می شود.

به دلیل درک محدود ما، فرضیه سازی جایگزین ها و اجازه دادن به فرزندانمان برای انحراف بسیار دشوار است. تمایل ما به کاهش عدم اطمینان، ما را به ماندن در مسیر شکنجه‌برانگیز سوق می‌دهد و ما آنها را به انطباق با خودمان سوق می‌دهیم. (پیشنهاد می‌شود مقاله ای‌کاش والدینم احساسات را به من یاد می دادند را مطالعه کنید.)

برای تغییر درکمان چه کنیم؟

به گفته بو لوتو (Beau Lotto) عصب شناس معروفی که ادراک انسان را مطالعه می کند، شما باید به سمت عدم اطمینان قدم بردارید. مرحله اول این است که بپذیرید هر کاری که انجام می دهید دارای سوگیری ها و فرضیاتی است که از گذشته خود می آورید. سپس، باید به طور مداوم آن سوگیری ها و مفروضات را زیر سوال ببرید.

اگر یک مدرسه، یک ورزش، یک باشگاه یا یک فعالیت مناسب برای فرزندان یا خانواده شما نیست، این سوال را مطرح کنید که چرا چنین فرضیاتی دارید؟. اگر گزینه های جایگزین را در نظر بگیرید چه اتفاقی می افتد؟

اگر بتوانید در عدم قطعیت قدم بردارید و فرضیات خود را زیر سوال ببرید، خود را در مسیر گشودگی و باز بودن خواهید یافت. شما یک شرکت کننده فعال در محیط خود خواهید شد و حرکت به سوی این آگاهی مانند برداشتن تله والدین خواهد بود.

بررسی مجدد بره کوچولو

والدین بره کوچولو اصرار داشتند که او از گله پیروی کند، اما انطباق اجباری کارساز نبود. بره های دیگر نگرش و رفتار بازیگوش او را دیدند و تصمیم گرفتند به جای والدین از او پیروی کنند. عدم تطابق و توانایی بره کوچولوی ما در بازیگوش بودن و متفاوت دیدن جهان، محرک رهبری او شد.

اجازه دادن به فرزندانمان برای ورود به ناشناخته ها و آن چیزی که واقعا هستند ممکن است نتایج مثبت پیش بینی نشده ای داشته باشد. (پیشنهاد می‌شود مقاله 10 نشانه ترومای دوران کودکی التیام نیافته را مطالعه کنید.)

سخن نهایی

به عنوان والدین، نقش ما تشویق، راهنمایی و آموزش است، اما باید در مورد محدود کردن مسیرها برای فرزندانمان بر اساس درک ناقص خود از جهان، محتاط باشیم. گزینه های پیش فرض فرزندپروری را به چالش بکشید و مایل باشید عمیق ترین فرضیات خود را زیر سوال ببرید.

همانطور که یونگ پیشنهاد می کند، اجازه دادن به فرزندانمان برای تبدیل شدن به آنچه واقعاً هستند، یک امتیاز است. شهامت می خواهد، اما واگرایی آنها ممکن است به مسیرهای نوآورانه ای منجر شود که ما هنوز نمی توانیم تصور کنیم. عالی نیست؟

محمد امین مختاریان

مطالب مشابه:

5/5 - (1 امتیاز)
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها