چرا فرزند بزرگسالم با من بد رفتار می‌کند؟ - کلینیک روانشناسی آوان | مرکز روانشناسی پاسداران

چرا فرزند بزرگسالم با من بد رفتار می‌کند؟

فهرست مطالب

نکات کلیدی این مطلب:

  • وقتی بچه ها بزرگ می شوند، ممکن است ارزش ها یا باورهایی در آنها ایجاد شود که با باورهای والدینشان در تضاد باشد و منجر به اختلاف نظر و تنش شود.
  • حتی والدین خوش نیت ممکن است به گونه‌ای رفتار کنند که به فرزندان بزرگسالشان آسیب برساند و برقراری ارتباط را سخت کند.
  • والدینی که ذهنیت رشد دارند می توانند از اشتباهات خود درس بگیرند و در برقراری ارتباط با فرزندان بزرگسال خود بهتر عمل کنند.

کلینیک روانشناسی و مشاوره آوان – والدینی که تنش بالایی با فرزندان بزرگسال خود دارند، از درون احساس غمگینی، اضطراب، ناامیدی و پوچی می کنند. هنگامی که این والدین به کلینیک آوان می‌آیند، اغلب این سوال را از ما می‌کنند: چرا فرزندم با من تا این حد بد رفتار می‌کند؟

دلایل زیادی وجود دارد که باعث نگرش منفی و روابط تیره بین فرزندان بزرگسال و والدین آنها می شود. قبل از اینکه به سه دلیلی که فرزندان بزرگسال با والدین خود دست و پنجه نرم می کنند نگاهی بیندازیم، باید به خاطر داشته باشیم که هیچیک از والدین کامل نیستند. شاید برای بسیاری از والدین ناامید کننده ترین مسئله این باشد که با وجود برخود نامناسب فرزندان، معمولاً آنها فرزندان بزرگسال خود را دوست دارند و بهترین ها را برای آنها می خواهند.

خبر دلگرم‌کننده این است که فارغ از سن فرزند بزرگسال شما، داشتن طرز فکر رشد (تمایل به درس گرفتن از شکست‌ها و اشتباهات خود) بهترین راه برای رسیدن به جایگاه بهتری در رابطه‌تان است. اکنون بیایید به سه تأثیر بزرگ که چرا فرزند بزرگسال شما ممکن است با شما بد رفتاری کند نگاهی بیندازیم. (پیشنهاد می‌شود مقاله 6 نکته برای افرادی که مورد غفلت عاطفی قرار گرفته‌اند را مطالعه کنید.)

فشار عاطفی حل نشده

احساسات تنش‌آمیز بین والدین و فرزندان بزرگسال می‌تواند به دلایل زیادی رخ دهد، مانند تفاوت در ارزش‌ها، درگیری‌ها بر سر رویدادهای گذشته یا مبارزه با رها کردن نقش‌ها و پویایی‌های قدیمی. این احساسات متشنج می تواند منجر به استرس، اضطراب و مسائل مربوط به رابطه برای هر دو طرف شود.

برخی از مسائل قدرت بیشتری دارند و می توانند منجر به احساسات تیره بین والدین و فرزندان بزرگسال شوند. همانطور که کودکان بزرگ می شوند و هویت خود را توسعه می دهند، ممکن است ارزش ها یا باورهایی را ایجاد کنند که با باورهای والدین خود در تضاد باشد و منجر به اختلاف نظر و تنش شود. درگیری ها یا آسیب های قدیمی که هرگز به طور کامل حل نشده‌اند می توانند بعدها دوباره ظاهر شوند و باعث ایجاد تنش بین والدین و فرزندان بزرگسال شوند. یکی دیگر از منابع بزرگ فشارهای عاطفی حل نشده بین والدین و فرزندان بزرگسال، الگوی ارتباطی ضعیف است که می‌تواند منجر به سوء تفاهم و بحث‌های آزاردهنده شود.

کاری که شما به‌عنوان والدین می‌توانید انجام دهید: برای مقابله با احساسات تنش‌زا با فرزند بزرگسالتان، اولویت دادن به ارتباط مثبت، همدلی و درک اهمیت دارد. سعی کنید صریح و صادقانه ارتباط برقرار کنید، فعالانه به نگرانی های فرزندتان گوش دهید و برای درک دیدگاه های او تلاش کنید. فرزندان بزرگسال نیاز دارند والدینشان آرام، محکم و غیرقابل کنترل باشند. آرام، محکم و غیرقابل کنترل بودن به دور زدن واکنش عاطفی والدین و فرزند بزرگسال کمک می کند. نمونه ای از گفتگوی آرام، محکم و غیرقابل کنترل والدین این است: “من برای نظر شما ارزش قائل هستم اما با این حال مخالفم. به نظر می رسد که ما در خصوص این موضوع تفاهم نداریم. آیا موافقید که یک گفتگوی آرام و سازنده داشته باشیم؟ احتمال بیشتری وجود دارد که به ما کمک کند به نتایجی برسیم”. (پیشنهاد می‌شود مقاله 16 نشانه‌ای که می‌گوید شما توسط والدین انتقادگر بزرگ شده اید را مطالعه کنید.)

عدم پذیرش تغییرات در نقش ها و مسئولیت ها

همانطور که کودکان بالغ می شوند، والدین ممکن است با انتقال از نقش یک کودک به یک بزرگسال مستقل مشکل داشته باشند. این بدان معناست که برخی از والدین به سختی از نقش والد خود کنار می‌روند.

دلایل مختلفی می تواند وجود داشته باشد که چرا والدین ممکن است برای دیدن فرزندان بزرگسال خود به عنوان یک کودک تلاش کنند، یکی از دلایل نوستالژی است. والدین ممکن است برای فراموش کردن خاطرات فرزندان خود به عنوان افراد جوان و وابسته مشکل داشته باشند و برای دیدن آنها به عنوان بزرگسالان مستقل تلاش کنند. دلیل دیگر این است که والدین ممکن است تمایل طبیعی به محافظت و مراقبت از فرزندان خود داشته باشند، حتی زمانی که آنها بالغ می شوند و ممکن است در سازگاری با یک پویایی جدید که در آن فرزندشان خودکفاتر است، مشکل داشته باشند.

برخی از والدین به اشتباه احساس می‌کنند که آن‌ها در آینده نیاز به کنترل زندگی فرزندان بزرگسال خود دارند و ممکن است در حالی که فرزندانشان بالغ می‌شوند، برای از دست دادن این کنترل مقاومت کنند. مسئله دیگری که اغلب مورد توجه قرار می گیرد این است که والدین انتظارات خاصی از زندگی فرزندان خود دارند و ممکن است برای سازگاری با تغییراتی که از آن انتظارات منحرف می شود، دچار مشکل شوند. علاوه بر این، والدین ممکن است به اندازه کافی در معرض زندگی فرزندان بزرگسال خود قرار نگیرند و ممکن است سطح مسئولیت و استقلالی که به دست آورده اند را به طور کامل درک نکنند.

کاری که شما به عنوان والدین می توانید انجام دهید: شما و فرزند بالغتان باید به طور آشکار و صادقانه با یکدیگر ارتباط برقرار کنید تا درک متقابل و احترام ایجاد کنید. به خود یادآوری کنید که فرزندتان اکنون بالغ شده است، حتی اگر با برخی از انتخاب های او موافق نباشید. فرزند بزرگسال خود را تشویق کنید تا در اعمال خود استقلال و مسئولیت پذیری نشان دهد، در مورد اهداف و آرزوهایش ارتباط برقرار کند (اول گوش دهید) و او را راهنمایی کنید تا در صورت لزوم برای شما مرزهای محترمانه تعیین کند. (پیشنهاد می‌شود مقاله 10 نشانه ترومای دوران کودکی التیام نیافته را مطالعه کنید.)

بیان انتقاد و بطلان

والدینی که به شدت نسبت به احساسات یا دستاوردهای فرزند بزرگسال خود انتقادگر هستند یا دستاورد های آنها را نادیده می‌گیرند، می‌توانند باعث آسیب عاطفی شوند. این باعث می شود فرزند شما احساس بی اهمیتی کند یا اینکه هرگز نمی تواند استانداردهای والدین خود را برآورده کند. ادامه چنین رفتاری با فرزند بزرگسالتان می‌تواند باعث شود که او احساس درماندگی و ناتوانی کند. این می تواند منجر به احساس بی کفایتی و عدم اعتماد به نفس شود. اگر از نظر عاطفی از او دوری کرده‌اید یا نادیده گرفته‌اید، این می‌تواند باعث شود که فرزندتان احساس کند برای شما ارزشی ندارد یا ناخواسته است.

هنگامی که فرزندان بزرگسال انتقاد و بی اعتباری را احساس می کنند، می تواند احساس رها شدن یا طرد شدن را در آنها ایجاد کنند. استفاده از احساس گناه، شرم، یا سایر تاکتیک ها برای کنترل رفتار فرزند بزرگسال می تواند آسیب عاطفی قابل توجهی به همراه داشته باشد. می تواند باعث شود که احساس کند کنترل زندگی خود را در دست ندارد و این می تواند منجر به احساس رنجش و عصبانیت او می‌شود. در نهایت، والدینی که به مرزها و استقلال فرزند بزرگسال خود احترام نمی گذارند، می توانند در معرض خطر بیگانگی فرزندان بزرگسال خود قرار گیرند. این به این دلیل است که فرزند بزرگسال شما احتمالاً احساس می کند نمی تواند از نفوذ یا کنترل شما فرار کند.

کاری که شما به عنوان والدین می توانید انجام دهید: خود را به جای فرزندان بزرگسال خود بگذارید و سعی کنید دیدگاه آنها را درک کنید. این می تواند به شما کمک کند نسبت به آنها همدلی بیشتری داشته باشید و کمتر انتقاد کنید. به جای اینکه به اشتباهات فرزندان بزرگسالتان اشاره کنید، روی کارهایی که آنها درست انجام می دهند تمرکز کنید. تقویت مثبت می تواند یک انگیزه قوی باشد. توجه داشته باشید که فرزند بالغ شما فردی مستقل است که قادر به تصمیم گیری برای خودش است. به آنها فضایی بدهید تا اشتباهات خود را مرتکب شوند و از آنها درس بگیرند. (پیشنهاد می‌شود مقاله 3 نیاز اساسی برآورده نشده و تأثیر آنها بر روابط ما را مطالعه کنید.)

در پایان

توجه به این نکته ضروری است که این رفتارها می تواند در هر نوع خانواده ای رخ دهد و حتی می تواند ناخواسته از طرف والدین باشد. با این حال، تأثیر آن بر فرزند بالغ می تواند قابل توجه باشد. بنابراین، از رفتار خود و تأثیر آن بر سلامت عاطفی فرزندتان آگاه باشید. اگر همچنان برقراری ارتباط بهتر با فرزند بزرگسال خود دشوار است، از یک درمانگر یا مشاور کمک بگیرید. آنها می توانند به شما کمک کنند تا از طریق مشکلات اساسی که ممکن است در کشمکش ها و درگیری های شما نقش داشته باشد، مقابله کنید.

محمد امین مختاریان

مطالب مشابه:

5/5 - (1 امتیاز)
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها