16 نشانه‌ای که می‌گوید شما توسط والدین انتقادگر بزرگ شده اید. - کلینیک روانشناسی آوان | مرکز روانشناسی پاسداران

16 نشانه‌ای که می‌گوید شما توسط والدین انتقادگر بزرگ شده اید.

فهرست مطالب

نکات کلیدی این مطلب:

  • انتقاد مکرر در اوایل زندگی می تواند اعتماد به خودتان را سخت کند.
  • رفتار والدین انتقادگر نه تنها می تواند بر احساس شما نسبت به خود به عنوان یک بزرگسال تاثیر بگذارد، بلکه بر کیفیت روابط شما نیز تأثیر می گذارد.
  • با تمرین مداوم می توانید از این واکنش های غیر ارادی خارج شوید و عادت های جدیدی ایجاد کنید.

کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – من دوست عزیزی در دانشگاه داشتم که به نظر می رسید همیشه از خودش ناراحت بود. او مرد بزرگی بود که دوست داشتنش آسان بود، اما انتقاد او از خودش برایم گیج کننده بود. وقتی با پدرش آشنا شدم، همه چیز منطقی شد. حتی چند دقیقه صحبت با پدرش سخت بود، زیرا او دائماً انتقاد می کرد و توهین می کرد.

بزرگ شدن با والدینی که به شدت انتقادگر هستند می تواند اثرات طولانی مدت داشته باشد. شانزده نشانه زیر بر اساس مطالعات تحقیقاتی و همچنین مشاهدات من به عنوان یک روان درمانگر است.

1. برای اعتماد به خود مشکل دارید.

انتقاد مداوم در اوایل زندگی می تواند این تصور را ایجاد کند که آنچه فکر می کنید، احساس می کنید یا انجام می دهید به نوعی اشتباه است. در نتیجه اغلب دچار شک و تردید به خود می شوید.

2. در مواجهه با چالش های جدید مردد هستید.

شک به خود و اعتماد به نفس پایین، اعتماد به توانایی شما را برای انجام یک تلاش جدید دشوار می کند. شما اغلب به بازی ایمن می پردازید و ترجیح می دهید به جای خطر شکست، تلاش نکنید.

3. عقب نشینی از اشتباهات سخت است.

اشتباه کردن یک امر انسانی است، اما زمانی که خطا از طرف شماست، آن را تاییدیه ای بر نقص خود می بینید. حتی یک اشتباه ساده می‌تواند تمام شکست‌های گذشته‌تان را یادآوری کند، زیرا احساس ارزشمندی شما به شدت کاهش می‌یابد.

4. تمایل دارید کمال گرا باشید.

تلاش‌های شما برای کامل بودن ناشی از غرور در کارتان نیست، بلکه ترس از بهم ریختن و آشکار کردن نارسایی‌تان است.

5. انجام یک کار زمان زیادی از شما می گیرد.

ساختن ایمیل، انتخاب کارت تولد، نوشتن مقاله یا هر چیز دیگری می تواند زمان زیادی ببرد تا از اشتباه احتمالی جلوگیری کنید. حتی ممکن است فرصت ها را از دست بدهید، زیرا تلاش‌های شما برای درست انجام دادن در انجام کارها اختلال ایجاد می‌کند.

6. مدام عذرخواهی می کنید.

مادر یا پدرتان همیشه به شما این احساس را می‌دادند که شما اشتباه می کنید. بنابراین به راحتی می‌توان تصور کرد که دیگران شما را در همین راستا می‌بینند. وقتی دوستانتان به شما می گویند که مجبور نیستید همیشه «ببخشید» بگویید، حتی ممکن است با عذرخواهی به دوستان خود پاسخ دهید.

7. اغلب واکنش دفاعی دارید.

شما در کودکی یاد گرفتید که به شدت با حملات احتمالی هماهنگ باشید تا بتوانید در برابر آنها از خود محافظت کنید. واکنش‌ها و پاسخ های تدافعی‌تان ممکن است باعث شود دوستان یا شریک زندگی‌تان به خاطر اینکه «همیشه منظور را اشتباه می‌گیرید» از شما ناراحت شوند.

8. برای باور کردن افرادی مثل خود مشکل دارید.

حتی زمانی که دوستان و خانواده عشق خود را به شما ابراز می‌کنند، در اعماق وجود خود گمان می‌کنید که به نوعی از شما خسته شده‌اند. اگر والدینتان پیام‌های گیج‌کننده‌ای به شما می‌دهند و لحظه‌ای با شما مهربانانه رفتار می‌کنند و لحظه‌ای دیگر با کلمات تند برخورد می‌کنند، ممکن است این تمایل شدیدتر شود.

9. به ندرت تعارف را به دل می گیرید.

وقتی کسی حرف خوبی به شما می‌گوید یا از شما تعریف می کند، راهی برای منحرف کردن آن (اغلب با انتقاد از خود) پیدا می‌کنید. مثلاً اگر بگویند پیراهن جدید شما را دوست دارند، شما می گویید که این بهترین رنگ برای من نیست. به هر طریقی هر پیام مثبتی را که متوجه شما می شود خنثی می کنید.

10. اضطراب اجتماعی زیادی را تجربه می کنید.

در نتیجه عدم اعتماد به دیدگاه مثبت دیگران، اغلب از قضاوت یا انتقاد آنها می ترسید. ممکن است نگران این باشید که در محل کار خود دچار شرم شوید، کاری تحقیرآمیز در ملاء عام انجام دهید یا مکالمات شما به نظرتان ناخوشایند باشد.

11. منتقد درونی خشن دارید.

صدای والدین انتقادی شما درونی می شود و اکنون انتقاد آنها از درون می آید. اگر به دقت گوش کنید، ممکن است در صحبت با خود، انعکاس صدای والدینتان را بشنوید.

12. شما مستعد افسردگی هستید.

شما از خودگویی های منفی و احساس بی کفایتی آسیب می بیند و خلق و خوی شما در نتیجه آن آسیب می بیند. متأسفانه ممکن است در نهایت از خود انتقاد کنید، حتی به خاطر اینکه افسرده هستید و یک مارپیچ رو به پایین از خلق و خوی ضعیف و نفرت از خود ایجاد کنید.

13. تمایل دارید از دیگران انتقاد کنید.

به همان اندازه که دوست ندارید مورد انتقاد قرار بگیرید، سخت است که این کار را با دیگران انجام ندهید. شما به راحتی و به صورت غیر ارادی عیوب دیگران را می بینید و انتقاد از خود در نگرش شما نسبت به دیگران منعکس می شود. شاید این به عنوان دفاعی در برابر ارزش پایین خود باشد.

14. روابط شما با خواهر و برادرتان تیره است.

مایه تاسف است که رفتار ضعیف والدین اغلب به روابط دشوار خواهر و برادر منتقل می شود. در حالی که ممکن است از صمیمیت و ارتباط با خواهر یا برادر خود لذت ببرید، اما حس اساسی اعتماد وجود ندارد.

15. اغلب بیش از حد فکر می کنید.

شک به خود و بی اعتمادی باعث می شود که زمان زیادی را در ذهن خود بگذرانید و به تحلیل و بررسی بپردازید. ممکن است زمان زیادی را در ذهن خود بگذرانید که حتی احساس کنید از خود جدا شده اید.

16. نیاز به اثبات خود را احساس می کنید.

در یک سطح اولیه، شما احساس نمی کنید که «به اندازه کافی» قابل هستید. مثلا به اندازه کافی باهوش نیستید، به اندازه کافی زیبا به نظر نمی رسید، به اندازه کافی موفق نیستید و به اندازه کافی ثروتمند نیستید. شما سعی می‌کنید این احساسات را با سخت‌کوشی و تلاش بیشتر جبران کنید.

همه کسانی که با انتقاد از خود بزرگ شده اند، این الگوها را توسعه نمی دهند و داشتن تعداد کمی از آنها لزوماً به این معنا نیست که شما والدین انتقادی دارید. اما اگر خود را در بسیاری از این توصیفات پیدا می کنید، لحظه ای را به تصدیق گذشته خود و اینکه چگونه این توصیفات ممکن است به چالش های جاری کمک کرده باشند، فکر کنید.

این تمایلات روی سنگ حک نشده اند. شما ممکن است آنها را به طور کامل معکوس نکنید، اما با آگاهی و تمرین مداوم می توانید راه های خوبی برای رهایی یا به حداقل رساندن توصیفات ذکر شده پیدا کنید.

تمرین ساده زیر که از درمان شناختی رفتاری اقتباس شده، می تواند برای شما مفید باشد.

اول: در لحظه با خود و نفس خود ارتباط برقرار کنید. با هوشیاری وبا ملایمت نفس بکشید و همه آنچه را که در لحظه درست است، تشخیص دهید.

بعد: این احتمال را در نظر بگیرید که به روش هایی که تصور می کنید نقصی ندارید. شاید دیدگاه منفی ای که نسبت به خود دارید فقط دروغی باشد که کسی به شما گفته است.

در نهایت: از خود بپرسید که امروز چه کاری می توانید انجام دهید تا مقداری مهربانی به خود هدیه دهید، انگار که شما فردی هستید که شایسته توجه است و نه انتقاد. به عنوان مثال، وقت خود را با دوستی بگذرانید که شما را تقویت می کند.

عهد ببندید که خود را از شرطی شدن غیر ارادی رها کنید و در عوض مراقب ذهن و قلب خود باشید. آنقدر به تجربه خود نزدیک باشید که بدانید چه کسی هستید و هیچ افکار انتقادی نمی تواند این درک پایه را مختل کند.

محمد امین مختاریان

مطالب مرتبط:

2.5/5 - (2 امتیاز)
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها