2 علامتی که نشان می دهد شما با الگو های رفتار سمی زندگی می‌کنید. - کلینیک روانشناسی آوان | مرکز روانشناسی پاسداران

2 علامتی که نشان می دهد شما با الگو های رفتار سمی زندگی می‌کنید.

فهرست مطالب

نکات کلیدی این مطلب:

  • همه ما در حال پیشرفت هستیم. اگر احساس می کنید که محصول تمام شده ای هستید، احتمالاً زمان بررسی الگوی رفتار سمی شما فرا رسیده است.
  • مکانیسم دفاعی نشان دادن خودمان به عنوان فردی قربانی ممکن است این توهم را به ما بدهد که می‌توانیم از مسئولیت اعمال خود فرار کنیم.
  • فقط به این دلیل که راه و روشی که برای ما کار کرده است، به این معنی نیست که برای شخص دیگری نیز کارکرد خواهد داشت.

کلینیک روانشناسی و مشاوره آوان – برای اکثر ما آسان است که صفات سمی را در افراد دیگر مشخص کنیم. ما ممکن است به رفتار دیگران مانند “آن شخص بسیار وابسته است” یا “آیا آن شخص حتی متوجه نمی شود که چقدر بی ادب است” فکر کنیم؟

اما تشخیص ویژگی های شخصیتی یا الگوهای رفتاری ناسالم در خودمان داستان متفاوتی است. ممکن است سالها طول بکشد تا بتوانیم یک نقص شخصیتی خاص را که داریم یا اشتباهی را که مدام مرتکب می شویم اصلاح کنیم.

هیچ کدام از ما کامل نیستیم. واقعیت این است که گاهی اوقات، حتی بهترین‌های ما به دلیل آسیب‌های حل‌نشده، الگوی بد یا عدم تعادل در زندگی اجتماعی یا خانوادگی‌مان رفتارهای سمی از خود نشان می‌دهند. اغلب، تنها زمانی متوجه این نقص می شویم که آن را در واکنش دیگران به رفتارهای خود ببینیم، که باعث دور شدن آنها می شود.

در ادامه مطلب دو نشانه وجود دارد که به شما کمک می کند تا مشخص کنید که آیا ویژگی های سمی حل نشده ای از خود نشان می دهید یا خیر، و چگونه آنها را اصلاح کنید. (پیشنهاد می‌شود مقاله 10 رفتاری که می تواند دیگران را از شما دور کند را مطالعه کنید.)

شما اغلب مهمانی های ترحم برگزار می کنید.

مکانیسم دفاعیِ نشان دادن خودمان به عنوان قربانی ممکن است این توهم را به ما بدهد که می‌توانیم از مسئولیت اعمال خود فرار کنیم، اما بعداً متوجه می‌شویم که این ذهنیت باعث رکود یا پسرفت ما شده است.

مطمئناً، احساس خوبی است که با فکر و احساس اینکه هیچ چیز تقصیر ما نیست و به کسی بدهکار نیستیم، با خودمان واهی بازی کنیم. اما این فقط به عنوان یک پیشگویی خودشکوفایی عمل می کند که به موجب آن ما در نهایت وضعیت قربانی خود را تداوم می دهیم. علاوه بر این، با بازی مداوم کارت قربانی، اجازه می دهیم شرایط دشوار زندگی کنترل زندگی ما را در دست بگیرد.

به عنوان مثال، در مواجهه با موانع، به جای اینکه برای مبارزه آماده شویم، آگاهانه یا ناخودآگاه تصمیم می گیریم که برای غلبه بر آنها تلاش نکنیم. ما یاد می گیریم که با این ایده که ما یک قربانی ناتوان هستیم، که کیهان علیه ما توطئه می کند، آرامش پیدا می کنیم و تا زمانی که ذهنیت قربانی ما را وارد چالش نکند، نمی توان کاری برای بیرون آمدن از این تله انجام داد.

یک مطالعه در سال 2018 نشان می دهد که احساس قربانی شدن محصول جانبی شایع اختلال شخصیت خودشیفته است. خودشیفته ها بیشتر موقعیت های اجتماعی مبهم را به عنوان تجاوز یا حمله به شخصیت خود درک می کنند. (پیشنهاد می‌شود مقاله آیا فرد مبتلا به «اختلال شخصیت مرزی» یا «اختلال شخصیت خودشیفته» می تواند تغییر کند را مطالعه کنید.)

برای رام کردن ذهنیت قربانی، از برخی از پادزهرهای زیر استفاده کنید:

  • از جملات تاکیدی مثبت مانند “من لایق هستم، من ارزشمندم و لایق عشق هستم” استفاده کنید.
  • سابقه شکسته‌ای را که مدام به شما می‌گوید به اندازه کافی خوب نیستید را با فکر کردن به زمانی که اوضاع خوب بود، زمانی که کنترل داشتید و زمانی که خودتان را دوست داشتید، تغییر دهید.
  • از مقایسه خود با دیگران صرفاً برای اینکه خود را متقاعد کنید که وضعیت شما بدتر از دیگران است یا دیگران منابع بهتری برای خارج شدن از طلسم نسبت به شما دارند، دست بردارید. به خود یادآوری کنید که این یک الگوی خود ویرانگر است که وضعیت قربانی شما را تداوم می بخشد.
  • سرعت خود را کم کنید و ذهن خود را آرام کنید. به طور عینی روی افکار و احساساتی تمرکز کنید که شما را فریب می دهند تا باور کنید تسلیم شدن در برابر موانع بهتر و آسان تر از تلاش و خطر شکست است.

شما سعی می کنید واقعیت خود را به دیگران تحمیل کنید.

هنگامی که با موفقیت از رنج طولانی بیرون می آییم، طبیعتاً تمایل داریم راه حل خود را برای هر کسی که گوش می دهد فریاد بزنیم. ما ممکن است احساس کنیم که ما فوق بشر هستیم، می دانیم کارها چگونه پیش می‌روند و راه حل ما تنها راه برای اصلاح وضعیت شماست.

با این حال، تلاش های ما برای تأثیرگذاری بر دیگران به روش های ناخواسته اغلب می تواند نتیجه معکوس داشته باشد. در تلاش برای تحمیل حقیقت خود به زندگی دیگران، ممکن است در نهایت آنها را دورتر کنیم. ما همچنین ممکن است واقعیت آنها را نادیده بگیریم و تجربه آنها را نادیده بگیریم.

ما به راحتی فراموش می کنیم که فقط به این دلیل که روشی برای ما کار کرده است، به این معنی نیست که برای شخص دیگری نیز کار خواهد کرد. راه حل ها زمانی بهترین کار را انجام می دهند که متناسب با شخصیت، تجربه و موقعیت فردی باشند. (پیشنهاد می‌شود مقاله 5 روش برای غلبه بر سندرم “ایمپاستر” یا خود ویرانگر را مطالعه کنید.)

راه حل برای این رفتار سمی دو جانبه است:

  • توپ را در زمین آنها بگذارید. با این معنی که فقط در کنار آنها باشید. اغلب، هنگامی که مردم اظهار نظر می کنند، تنها چیزی که می خواهند این است که شنیده شوند و درک شوند و در مورد راه های درمان به آنها آموزش داده نشود. به جای نصیحت کردن، می توانید بگویید: “من متوجه این تغییر در شما شده ام و اگر بخواهید صحبت کنید، اینجا هستم.”
  • درون نگری. اگر ابراز همدردی با شخص دیگری برایتان سخت است، از خود بپرسید: “اگر در این موقعیت بودم، می خواستم دیگران به من چه بگویند؟”

نتیجه

همه ما در حال پیشرفت هستیم. اگر احساس می کنید که محصول تمام شده ای هستید، احتمالاً زمان بررسی الگوی رفتار سمی شما فرا رسیده است.

محمد امین مختاریان

مطالب مشابه:

5/5 - (1 امتیاز)
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها