4 مشکل عمده زندگی که ناشی از غفلت عاطفی دوران کودکی می‌باشد. - کلینیک روانشناسی آوان | مرکز مشاوره روانشناختی

4 مشکل عمده زندگی که ناشی از غفلت عاطفی دوران کودکی می‌باشد.

فهرست مطالب

آیا در اعتماد کردن به خود مشکل دارید و اغلب توانایی های خود را زیر سوال می برید؟

آیا با احساس شایستگی خود دچار ضعف هستید؟

آیا نسبت به دیگران احساس حقارت می کنید و خودتان را کمتر از دیگران می بینید؟

آیا احساس می کنید که واقعاً خودتان را نمی شناسید؟

کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – اگر به سوالات بالا پاسخ مثبت می دهید، ممکن است اعتماد به نفس، خود باوری، عزت نفس و خودشناسی ضعیفی داشته باشید. حتی اگر فکر می‌کنید دقیقاً معنی این چهار اصطلاح را می‌دانید، مهم است که تفاوت‌های آنها را در نظر بگیرید و بدانید دقیقاً چگونه در زندگی یک فرد ایجاد می‌شوند.

در آغاز کارم به عنوان روانشناس بالینی، از دیدن افراد شگفت انگیزی که متوجه قابلیت های شگفت انگیز در مورد خودشان نمی‌شدند، تعجب می‌کردم. اکنون و پس از گذشت سالها فعالیت در این زمینه، برای من روشن است که چرا بسیاری از افراد نمی توانند خود را به وضوح و دقیق ببینند. این تا حد زیادی به دلیل غفلت عاطفی دوران کودکی می‌باشد.

غفلت عاطفی دوران کودکی

غفلت عاطفی دوران کودکی زمانی اتفاق می‌افتد که والدین شما به اندازه کافی به احساسات شما توجه نمی‌کنند و پاسخ نمی‌دهند. احساسات شما عمیق ترین و بیولوژیکی ترین بیان شماست و بخش‌های واقعی شما را در خود جای می‌دهند… قسمت‌هایی که والدین‌تان قرار است هنگام بزرگ‌کردن شما ببینند، تأیید کنند و برایتان ارزش قائل شوند.

بنابراین، وقتی والدینتان از نظر عاطفی از شما غفلت می کنند (حتی اگر بهترین نیت را داشته باشند) از شناخت واقعی شما غافل می شوند و شما نیز شناخت خود را از دست می دهید، زیرا والدینتان آینه شما هستند. آنها هستند تا به شما توجه کنند (همه ترجیحات، دوست داشتن ها، دوست نداشتن ها، احساسات، ضعف ها و موهبت های شما) و به شما منعکس کنند.

به طور خلاصه، این والدین ما هستند که به ما می آموزند که ما چه کسی هستیم و آنها این کار را با توجه به احساسات ما انجام می دهند که بازتابی از عمیق ترین خود ماست. هنگامی که آنها متوجه احساسات ما می شوند و به آنها پاسخ می دهند، به ما می آموزند که همین کار را انجام دهیم. احساسات خود را احساس کنیم، تشخیص دهیم و به آنها احترام بگذاریم، برای درون خود ارزش قائل شویم و احساسات و خودمان را بشناسیم و به آن اعتماد کنیم.

اگر والدینتان در این زمینه کوتاهی کنند، شما در برابر اعتماد به نفس پایین، خود باوری، عزت نفس و خودشناسی آسیب پذیر می شوید.

در ادامه، به 4 فردی که با غفلت عاطفی دوران کودکی بزرگ شدند می‌پردازیم:

اعتماد به نفس مرجان

مرجان، دقایقی قبل از اینکه بخواهد جلسه آموزشی را برای کارکنان شرکت رهبری کند، احساس تهوع و لرزش دارد. او در چند هفته گذشته نگران این موضوع بوده و نمی تواند باور کند که بالاخره آن روز فرا رسیده است. در ظاهر، مرجان آگاه به نظر می رسد، اما او به شدت می ترسد همکارانش بفهمند که این چیزی جز حقیقت است. مرجان با خودش فکر می کند که: «اگر به هم ریختم چه؟ اگر آنها سؤالاتی بپرسند که من نتوانم به آنها پاسخ دهم چه می‌شود؟ روی چه حسابی به این نقش آموزشی رسیدم؟ احساس می کنم یک شیاد هستم…» .

از آنجایی که مرجان با درون خود ارتباطی ندارد، نمی تواند به خودش اعتماد کند. بنابراین او اغلب به خودش شک می کند و مهارت ها و استعدادهایش را زیر سوال می برد. تا زمانی که مرجان خودش را باور نداشته باشد، اضطراب او ادامه خواهد داشت.

خود باوری جمشید

تقریباً وقت آن است که جمشید به دور همی دوستانش برود. در آن دور همی، مجموعه ای از دوستان، همسایگان و همه افرادی که او دوست دارد حضور دارند. جمشید می‌داند که خوب است امشب دوستانش را ببیند، اما احساسی تاریک و مضطرب او را فرا می‌گیرد. او از دور همی انصراف می دهد، بخشی از او با تصمیم خود برای رفتن به دورهمی مخالف است. او شب خود را روی کاناپه سپری می کند و آرزو می کند که ای کاش احساس بدی برای حضور در کنار دوستانش نمی کرد.

احساسی که به جمشید دست داد، این احساس عمیق است که او لایق دوستان خوب و تجربیات سرگرم کننده نیست. این احساسی است که گهگاه بدون هیچ هشداری به او دست می دهد. از آنجایی که والدینش احساسات جمشید را چندان مهم نمی‌دانستند، او اکنون با خودش آنقدر که باید شایسته رفتار نمی‌کند.

عزت نفس گلاره

گلاره در کلاس مادر و کودک است و با گروهی از زنان در حالی که فرزندانشان بازی می کنند نشسته است. همه آنها در حال بحث در مورد روال های فرزندپروری خود به همراه جدیدترین اسباب بازی هایی هستند که برای فرزندان خود خریداری کرده اند. گلاره سرش را پایین می‌اندازد و امیدوار است کسی او را مجبور به مکالمه نکند. گلاره با خود فکر می کند: «همه آنها خیلی بیشتر از من می دانند…». او ساکت می ماند و از درون توانایی های مادرانه اش را نقد می کند.

هنگامی که والدین گلاره اساساً احساسات او را در دوران کودکی نادیده گرفتند، او این پیام را دریافت کرد که احساساتش، پست‌ یا ناقص هستند. اکنون و در این لحظه، گلاره در واقع داستان‌ها و ایده‌های مادرانه‌ای برای به اشتراک گذاشتن دارد، اما از آنجایی که به‌طور کلی و به‌عنوان یک مادر احساس «کم‌تر از» می‌کند، خودش را نگه می‌دارد و در گفتگو شرکت نمی‌کند.

خودشناسی کامیار

کامیار در سومین قرار ملاقات با دختری است که بسیار به او علاقه مند است. هنگام شام، از کامیار می‌پرسد: «من می خواهم بیشتر در مورد شما بدانم. در چه کارهایی مهارت داری؟» کامیار حرفی برای گفتن ندارد و به مشکل می خورد. “من در چه کاری خوب هستم؟” کامیار با خودش فکر می کند و احساس می‌کند که واقعاً از پاسخی که می‌خواهد بدهد مطمئن نیست.

وقتی کامیار در کودکی به چشمان والدینش نگاه کرد، انعکاسی ندید. والدینی که از نظر عاطفی غافل بودند قادر نبودند او را در سطح عمیقی ببینند و بازخورد مناسبی بدهند. در حال حاضر، کامیار اطلاعات اولیه در مورد خود را نمی داند. او برای شناسایی توانایی ها و مهارت ها، دوست داشتن ها و دوست نداشتن‌ها، خواسته ها و نیازها و کمبودها و ضعف های خود تلاش می کند.

4 مشکل و نحوه درمان

اعتماد به نفس: مرجان با شروع توجه بیشتر به خود می تواند راه طولانی را طی کند. او تمام مهارت‌هایی را که برای انجام کارش نیاز دارد با خود دارد و اگر بیشتر با خودش هماهنگ شود، متوجه می‌شود. (پیشنهاد می‌شود مطلب 6 راه اثبات شده برای ایجاد اعتماد به نفس را مطالعه کنید.)

خود باوری: برای پرداختن به شایستگی یا خودباوری پایین، شروع به پرداختن به باورهای اصلی خود در مورد خودتان کنید و بدانید از کجا می آیند… سپس یک سیستم اعتقادی جدید برای شروع زندگی ایجاد کنید. نقش بی توجهی عاطفی دوران کودکی را در فقدان ارزشی که برای خود و احساسات خود قائل هستید را درک کنید. (پیشنهاد می‌شود مطلب چگونه به خود ایمان داشته باشیم را مطالعه کنید.)

عزت نفس: داشتن عزت نفس پایین همراه با صدایی است که در ذهن شما یادآوری می کند که به اندازه کافی خوب نیستید. شما بدون قدرت زندگی می کنید و خود را باور ندارید. خودگویی منفی خود را شناسایی کرده و به چالش بکشید. نقاط قوت خود را فهرست کنید و راه هایی را برای بازگرداندن قدرت خود در نظر بگیرید. (پیشنهاد می‌شود مطلب چگونه عزت نفس ایجاد کنیم و حسی قوی از خود داشته باشیم را مطالعه کنید.)

خودشناسی: برای افزایش خودشناسی باید خودآگاهی خود را افزایش دهید. شروع به توجه بیشتر به احساسات، خواسته ها، نیازها، دوست داشتن ها و ناخوشایندی‌های روزانه خود کنید. برای یادگیری در مورد خود، به خودتان توجه کنید. (پیشنهاد می‌شود مطلب چهار نکته برای رسیدن به خودآگاهی و تبدیل شدن به بهترین خود را مطالعه کنید.)

حرکت رو به جلو

درست همانطور که دکتر دن سیگل (Dan Siegel) می گوید، شما باید بتوانید آن را “نام گذاری کنید تا رام کنید.” اگر بتوانید تشخیص دهید که با چه چالش هایی روبرو هستید (اعتماد به نفس، ارزش خود، عزت نفس یا خودشناسی) آنگاه قدرت مدیریت را خواهید داشت.

شفای هر یک از این چهار مشکل، به معنای شفای غفلت عاطفی دوران کودکی شماست. هنگامی که احساسات خود را پیدا می کنید، به خود و احساسات خود توجه می کنید، آنچه را که در کودکی به دست نیاورده اید به خود می دهید و زمینه را برای شایستگی و خودآگاهی آماده می کنید.

محمد امین مختاریان

مطالب مشابه:

5/5 - (1 امتیاز)
اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نام نویسی

گروه درمانی اضطراب اجتماعی