5 روش برای غلبه بر سندرم "ایمپاستر" یا خود ویرانگر - کلینیک روانشناسی آوان | مرکز روانشناسی پاسداران

5 روش برای غلبه بر سندرم “ایمپاستر” یا خود ویرانگر

فهرست مطالب

کلینیک روانشناسی و مشاوره آوان – اگر احساس غم انگیز شک و بی کفایتی همراه با ترس از رسوا شدن به عنوان فردی متقلب را دارید و به توانایی های خود شک دارید، به احتمال زیاد شما دچار سندرم ایمپاستر یا خود ویرانگر هستید.

افراد مبتلا به سندروم ایمپاستر احساس بی‌کفایتی می کنند، توانایی خود را برای موفقیت زیر سوال می برند و متقاعد می شوند که به نقش هایی که دارند تعلق ندارند، حتی زمانی که موفقیت را تجربه می کنند. زنان به‌ویژه در برابر سندروم ایمپاستر آسیب‌پذیر هستند، البته من تعدادی از مردان بسیار موفق را می‌شناسم که از آن رنج می‌برند. همانطور که مردی یک بار در جلسه‌ای گفت: “چه زمانی می خواهند پرده را عقب بکشند و متوجه شوند که من شانس آوردم؟” او به تازگی در یک شرکت حقوقی بسیار رقابتی شریک شده بود و در اوایل چهل سالگی بود. «نالایق» صفتی بود که برای توصیف خود به کار می برد.

شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد مردان و زنان به طور متفاوتی سندروم ایمپاستر را تجربه می‌کنند. مردانی که احساس متقلب بودن می‌کنند، زمانی که بازخورد منفی دریافت می‌کنند، اضطراب بیشتری دارند و در نتیجه تلاش کمتری می‌کنند، در حالی که زنانی که چنین احساسی می‌کنند برعکس عمل می‌کنند. هر دو در ترس دائمی از “رسوا” شدن زندگی می کنند و به جای اینکه افتخار کنند یا به موفقیت برسند، احساس می کنند که سزاوار شناخت یا احترامی که دریافت می کنند نیستند. (پیشنهاد می‌شود مقاله چگونه حلقه های افکار منفی را بشناسیم و متوقف کنیم را مطالعه کنید.)

در ادامه به پنج روش برای متوقف کردن سندرم ایمپاستر یا خودویرانگر می‌پردازیم:

به فرآیند اعتماد کنید.

به جای گوش دادن به صدای منفی ذهن خود، به بازخوردهایی که از دیگران دریافت می کنید گوش دهید. احتمالا، زمانی که رئیس شما ارزیابی عالی به شما می دهد یا شما را برای ترفیع توصیه می کند، احساس خوب چندانی نخواهید داشت. اما واقعیت این است که دیگران تمایل دارند نسبت به ما عینی تر از خودمان باشند. همانطور که روانشناس معروف، آدام گرانت (Adam Grant) می‌گوید:

سندرم ایمپاستر یک پارادوکس است:

دیگران به شما ایمان دارند

تو خودت را باور نداری

با این حال شما به جای آنها خودتان را قضاوت می‌کنید

اگر به خود شک دارید، آیا نباید در قضاوت خود نیز شک کنید؟

کاراگاه درونی خود را فعال کنید.

هنگامی که شک و تردید به وجود می آید، مانند کاراگاه رفتار کنید. شواهد را جمع آوری کنید، اقدامات عینی را در نظر بگیرید و آنچه را که به دست آورده اید را به خودتان یادآوری کنید. به تاثیر مثبتی که بر زندگی یا شغل دیگران گذاشته‌اید فکر کنید. مثال‌های عینی به شما کمک می‌کند از دست کم گرفتن خود دست بردارید و متوجه شوید که دیگران شما را دست‌کم نمی‌گیرند. وقتی چندین نفر به شما ایمان دارند، ممکن است زمان آن رسیده باشد که تفکر آنها را نسبت به خود باور کنید. (پیشنهاد می‌شود مقاله 7 عادت فکری افراد امیدوار را مطالعه کنید.)

به گذشته نگاه کن

سندرم ایمپاستر زمانی شروع می‌شود که ما بیش از حد بر چالش‌های پیش رو متمرکز شویم. به جای گوش دادن به پچ پچ های منفی ذهن خود درباره کارهایی که نمی توانید در آینده انجام دهید، گذشته را در نظر بگیرید. جیجی حدید (Gigi Hadid) طراح لباس معروف برند Tommy Hilfiger، در مراسم اهدای جوایز توضیح داد که چگونه از این تکنیک برای غلبه بر شک خود استفاده می کند. او می‌گوید، در مواقعی که احساس می‌کنم به سندروم ایمپاستر مبتلا شده‌ام، به هر آنچه که در زندگی خود یاد گرفته‌ام فکر می‌کنم و به خودم می‌گویم: «بهتر می‌شود و به خودت بیشتر افتخار می‌کنی».

یک لیست تهیه کنید.

تکنیکی که ابداع کننده سندرم ایمپاستر یعنی سوزان ایمز (Suzanne Imes) برای مراجعین خودش استفاده می‌کند، شامل تهیه فهرستی با سه ستون است: اول، ویژگی و کار هایی که آنها در آن مهارت ندارند. دوم، ویژگی و کار هایی که در آنها خوب هستند و سوم، ویژگی و کار هایی که در آنها خیلی خوب هستند. یادآوری دستاوردها و ارتباطات، شک و تردید به خود را کاهش می دهد. (پیشنهاد می‌شود مقاله ابرقدرت جدید شما؛ استفاده از مفروضات توانمند را مطالعه کنید.)

آن را به عنوان یک نقطه قوت ببینید.

کسانی که سندروم ایمپاستر یا خودویرانگر دارند، زمانی که نمی‌دانند، به احتمال زیاد می‌گویند «نمی‌دانم». این یک مزیت است. افراد با اعتماد به نفس بیش از حد تصور می کنند که همه پاسخ ها را دارند، حتی اگر نداشته باشند. فروتنی، عدم اطمینان و شک به خود بخشی از فرآیند یادگیری است. نکته کلیدی این است که به توانایی خود در یادگیری ایمان داشته باشید.

زمانی که از دانشگاه فارغ التحصیل شدم، سندروم ایمپاستر را از نزدیک تجربه کردم. به عنوان یک کارآموز جوان، متقاعد شدم که اشتباهی رخ داده است. چگونه به من اجازه دادند از مراجعینی مراقبت کنم که به یک دکتر “واقعی” با تجربه بسیار بیشتر نیاز داشتند؟ چند هفته طول كشيد و استادم به من يادآوری كرد كه از عهده وظيفه محوله بر آمده ام.

سلاح مخفی من دست نوشته ای بود که یکی از مراجعین پس از بهبودی برایم فرستاد و از من برای کمکی که برایش کرده بودم تشکر کرده بود. من یادداشت او را تا چند ماه در جیب کتم نگه داشتم و هر زمان که سندروم فریبنده سر زشت خود را بالا می‌آورد، من به دنبال آن یادداشت می رفتم. با گذشت زمان، کاغذ یادداشت فرسوده و مچاله شد، اما مهم نبود. من جملات آن را حفظ کرده بودم و فقط به یاد آوردن آن جملات تفاوت ها را برایم ایجاد می‌کرد. (پیشنهاد می‌شود مقاله قدرت فروتنی را مطالعه کنید.)

محمد امین مختاریان

مطالب مشابه:

به این محتوا امتیاز دهید
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها