قربانی تربیت و فرهنگ آلوده نباشید. - کلینیک روانشناسی آوان | مرکز روانشناسی پاسداران

قربانی تربیت و فرهنگ آلوده نباشید.

فهرست مطالب

نکات کلیدی این مطلب:

  • همه ما قربانی تربیت و فرهنگ خود هستیم.
  • تربیت و فرهنگ تقریباً کنترل کاملی بر اینکه ما در آینده چه کسی می شویم دارند.
  • ما مجبور نیستیم تا آخر عمر قربانی تربیت و فرهنگ خود بمانیم.

کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – بیایید با واقعیت اساسی زندگی شروع کنیم. همه ما قربانی تربیت و فرهنگی هستیم که در آن بزرگ شده ایم. ما نتوانستیم والدین، خواهر و برادر، محل زندگی‌، مدرسه‌ای که می‌رفتیم، فعالیت‌هایی که در آن شرکت می‌کردیم یا شرایط اولیه زندگی‌مان را انتخاب کنیم. بلكه تربيت ما توسط عوامل خارجی بود كه از بدو تولد ما را در بر گرفتند و ارزش، نگرش، باور، عاطفه، رفتار و شیوه های تعاملی که بخشی از تربیت ما بود را به ما دیکته کردند.

هنگامی که ما به فرهنگ فکر می کنیم، تمایل داریم در ابعاد بزرگتری فکر کنیم که شامل فرهنگ های عامه پسند، رسانه‌ها و نهادهای بزرگی است که از همان ابتدا توسط آنها محاصره شده‌ایم و زندگی ما را شکل می دهند. در زندگی ما، این نیروهای بزرگ‌تر مطمئناً تأثیر قابل‌توجهی بر اینکه چه کسی می‌شویم دارند. زیرا به‌عنوان موجودات اجتماعی با نیاز شدید به احساس تعلق به گروه، طبیعتاً پیام‌های فرهنگی را که می‌شنویم اغلب می‌پذیریم.

در عین حال، فرهنگ‌های «خرد» دیگری نیز وجود دارند که بر نحوه نگرش ما به خود و جهانمان تأثیر می‌گذارند، از جمله فرهنگ خانواده و فرهنگ‌های زندگی روزمره مانند ورزش، هنر، سرگرمی‌ها، فعالیت‌های مرتبط با دنیای دیجیتال (پیامک، رسانه های اجتماعی، بازی های آنلاین) و همچنین دوستی ها، همسالان و گروه های بزرگسالان که به طور منظم با آنها در تماس هستیم. همه این نیروهای فرهنگی کوچکتر نحوه نگرش ما را به شیوه های ظریف و در عین حال ماندگار شکل می دهند.

امیدواریم، بیشتر آن تأثیرات ناشی از تربیت و فرهنگ ما مثبت بوده و در نتیجه به رشد فردی سالم ما کمک کند. متأسفانه، واقعیت ناگوار زندگی این است که نه تربیت ما و نه فرهنگی که در آن بزرگ شده ایم عاری از سموم نیستند. به خصوص با فراگیر شدن اینترنت، پیام های ناسالم در مورد ثروت، موفقیت، شهرت، قدرت، موقعیت، مصرف و زیبایی همیشه در زندگی اکثر ما، به ویژه آنهایی که جوان هستند وجود دارد. (پیشنهاد می‌شود مقاله درک تأثیر ابزارهای دیجیتال و رسانه های اجتماعی بر سلامت روان را مطالعه کنید.)

در نتیجه این «آلودگی‌ها» که اکنون در زندگی ما عادی شده‌اند، ممکن است ارزش‌ها، نگرش‌ها، باورها، رفتارها و تعاملاتی را اتخاذ کنیم که ناسالم هستند و در نشاط، روابط و دستیابی به اهدافمان اختلال ایجاد می‌کنند. این موانع می توانند به طیف وسیعی از چالش های فردی منجر شود. این مشکلات می تواند شامل عزت نفس پایین، کمال گرایی، ترس از شکست و انتقاد از خود باشد که به شدت در عملکرد ما اختلال ایجاد می کنند یا می‌توانند پایه مسائل جدی تر سلامت روان مانند افسردگی، اضطراب و سوء مصرف الکل و مواد مخدر باشند که می‌توانند به طور قابل‌توجهی به رفاه، عملکرد و روابط ما آسیب بزنند.

با توجه به انبوهی از نیروهایی که خارج از کنترل ما هستند و ذهنیت ما را شکل می‌دهند، چگونه می‌توانیم به نتیجه برسیم؟ مانند دو تاسی است که باید جفت شش بیاوریم. اما قربانی بودن در اوایل زندگی به این معنی نیست که ما باید در تمام زندگی خود قربانی باشیم. در برخی مواقع، در اوایل نوجوانی، اما به احتمال زیاد در 20 سالگی (اگرچه هیچ وقت دیر نیست)، ما این فرصت را داریم که قربانی بودن خود را رد کنیم و خودمان تصمیم بگیریم که چه کسی باشیم و چگونه فکر کنیم، چه احساسی داشته باشیم، چگونه رفتار کنیم و با دیگران تعامل کنیم. (پیشنهاد می‌شود مطلب ای‌کاش والدینم احساسات را به من یاد می دادند را مطالعه کنید.)

در ادامه پنج گام برای تغییر مسیر زندگی، خارج شدن از آلودگی‌ها و رسیدن به آنچه که می‌خواهیم باشیم آورده شده است:

گام اول: به انتخاب های ارادی متعهد شوید.

از آنجایی که نحوه تفکر، احساس، رفتار و تعامل شما عمیقاً ریشه در تربیت و فرهنگ شما داشته است، واکنش طبیعی شما به موقعیت‌های فعلی زندگی توسط آن نیروهای اولیه هدایت می‌شود. برای مقاومت در برابر این تأثیرات غیرارادی، باید در آنچه “تعهد آگاهانه منسجم” می‌نامم، فعال شوید که شامل انتخاب ارادی مسیر زندگی خودتان می‌باشد. یکی از انشعابات مسیری است که شما از همان ابتدای زندگی در آن بوده اید که توسط تربیت و فرهنگ شما دیکته شده است. انشعاب دیگر، مسیری است که خودتان می‌خواهید انتخاب کنید، در آن حرکت کنید و به کسی که می‌خواهید در آینده باشید برسید. (پیشنهاد می‌شود مطلب تغییر نگرش نسبت به تغییر را مطالعه کنید.)

گام دوم: نیروهای موجود در تربیت و فرهنگ خود را بشناسید.

گام بعدی شامل تشریح تربیت و فرهنگی است که در جوانی در آن غوطه ور بودید. این فرآیند شامل:

  • بررسی دقیق تمام نیروهایی که زندگی شما را شکل داده اند.
  • شناسایی تأثیرگذارترین نیروها در سال های اولیه زندگی.
  • شناخت جنبه هایی از تربیت و فرهنگی که تأثیر موثری بر شخصیت شما داشته است.
  • تصدیق جنبه‌هایی از تربیت و فرهنگی که تأثیر نامطلوبی بر شخصیت شما داشته است (این ممکن است گام دشواری باشد زیرا برخی از این تأثیرات ناسالم ممکن است افراد یا مؤسساتی باشند که نسبت به آنها ارتباط، تعصب و محبت عمیقی احساس می‌کنید).
  • دیدن احساساتی که بر زندگی شما مسلط شده اند، جهت کلی آن احساسات (منفی یا مثبت) و احساسات خاصی که وجود روزانه شما را شکل می دهند.
  • شناسایی افرادی که در اوایل زندگی شما بیشترین تأثیر را داشتند، چه به نفع شما باشد و چه به ضرر شما.

گام سوم: گذشته خود را به چالش بکشید.

همانطور که در بالا اشاره شد، زمانی که جوان‌ بودید بسیاری از ارزش ها، نگرش ها، باورها و شیوه های رفتاری و تعاملات را کورکورانه پذیرفتید. به نوعی، بدون هیچ تصمیم گیری ارادی در مورد اینکه آیا آنها برای شما مناسب هستند یا نه، آنها را پذیرفته اید. در مرحله سوم، شما آنچه را که در زندگی گذشته خود پذیرفته بودید را به چالش می کشید.

با انجام این کار، بررسی می کنید که چگونه تربیت و فرهنگ رشد شما بر شما تأثیر گذاشته است. آیا پیام هایی که از آنها جذب می کردید و به عنوان ارزش ها، نگرش ها، عواطف و … به شما القا شد، سالم بود یا خیر؟ گام سوم مهم است، زیرا ممکن است برای اولین بار در زندگی خود، بسیاری از جنبه‌های شخصیتی که قبلاً فقط در گوشه‌های سایه ناخودآگاه شما وجود داشته‌اند، به آگاهی خودآگاه شما برسد. در این پرتو، آن قسمت‌های ناآشنا و در عین حال تاثیرگذار شما ملموس و قابل درک و کمتر ترسناک می‌شوند. (پیشنهاد می‌شود مطلب آیا برای تغییر در زندگی خود آماده هستید را مطالعه کنید.)

گام چهارم: حال و آینده خود را شناسایی کنید.

سه مرحله اول، سفری به اعماق روان شماست که به شما این آگاهی و درک را می دهد که چه کسی هستید و چگونه به آن شخصی که امروز هستید تبدیل شده اید. این مکاشفه ها می توانند تأثیر عمیقی بر نحوه درک شما از خود و توانایی شما برای پذیرش، همدلی و بخشش داشته باشند. مسیری که شما را آماده می کند تا گذشته خود را رها کنید و حال و آینده ای را که واقعاً می خواهید در آغوش بگیرید.

در عین حال، تا زمانی که در مورد آینده‌ای که می‌خواهید داشته باشید شفاف نباشید، نمی‌توانید گذشته را پشت سر بگذارید. در نتیجه، اکنون باید فردی که می خواهید باشید و زندگی که می خواهید داشته باشید را در نظر بگیرید. سوالات ضروری برای پرسیدن از خود عبارتند از:

  • می خواهم چه جور آدمی باشم؟
  • چه ارزش‌ها، نگرش‌ها و باورهایی را می‌خواهم آگاهانه بپذیرم؟
  • چگونه می خواهم با دیگران رفتار و تعامل داشته باشیم؟
  • می‌خواهم چه احساساتی بر زندگی من مسلط شود؟
  • چه مسیرهای تحصیلی و شغلی را می خواهم دنبال کنم؟
  • دوست دارم چه جور افرادی در زندگیم حضور داشته باشند؟

گام پنجم: در برابر اینرسی مقاومت کنید.

چهار قدم اول در سفر شما به سمت تغییر، زمینه را برای مرحله 5 آماده می کند. این مرحله نهایی جایی است که مانند هر سفر دیگری، باید روبه جلو حرکت کنید تا به جایی که می خواهید برسید.

چالش این است که تمام نیروهای تربیتی و فرهنگی که تحت سایه آنها پرورش یافته‌اید، اینرسی قدرتمندی دارند. آنها عمیقاً در روان شما ریشه دوانده اند و تمام آن ارزش ها، نگرش ها، باورها، عواطف، رفتارها و روش های تعاملی که شما را به این نقطه رسانده اند، به خوبی در وجود شما نهادینه شده‌اند. به این ترتیب، آنها تمایلی به کنار گذاشتن کنترل بر شما ندارند. (پیشنهاد می‌شود مطلب 7 نیرویی که تغییر در زندگی را بسیار دشوار می‌کند را مطالعه کنید.)

خوشبختانه، شما اکنون یک زرادخانه قدرتمند دارید که با آن می توانید آن نیروهای دیرینه را دفع کنید، اول، شما دانش، بینش و درک در مورد اینکه چه کسی هستید و مهمتر از همه، چرا هستید را دارید. این آگاهی عمیق به شما کمک می کند تا قدرت نیروهای قدیمی و ناخودآگاه را تا حد قابل توجهی کاهش دهید. دوم، شما دارای یک قشر پیش فرونتال (pre-frontal cortex) هستید که به شما این ظرفیت را می دهد تا ریسک و پاداش را بسنجید، پیامدهای فوری و بلندمدت را در نظر بگیرید و در نهایت، انتخاب های ارادی در مورد اینکه چگونه می خواهید فکر کنید و احساساتی را که می خواهید تجربه کنید را داشته باشید. روشی که برای رفتار خود انتخاب می‌کنید و روشی که می‌خواهید با دیگران تعامل داشته باشید.

از این مرحله، سپس می‌توانید به مرحله شماره 1 بازگردید و لحظه به لحظه انتخاب‌های ارادی در مورد اینکه می‌خواهید چه کسی باشید، چگونه می‌خواهید عمل کنید و نسبت به دنیای اطرافتان واکنش نشان دهید، انتخاب کنید. مسلماً، مرحله شماره 5 سخت‌ترین مرحله است، زیرا همانطور که در بالا اشاره شد، «شمای قدیمی» می‌خواهد به آشنایی با کسی که بودید پایبند باشد. اما هر بار که «راه درست» را انتخاب می‌کنید، دفعه بعد آسان‌تر می‌شود، زیرا تغییر مثبت را تقویت می‌کند. احساس خوبی پیدا می‌کنید و معمولا اتفاقات خوبی رقم می‌خورد.

با هر قدم به جلو، اینرسی گذشته خود را می شکنید، حرکت می کنید و به طور پیوسته خود و زندگی خود را در مسیر مطلوب تری هدایت می کنید. تا اینکه یک روز متوجه می‌شوید که دیگر مجبور نیستید مسیر درست را انتخاب کنید. در آن مرحله، متوجه خواهید شد که جنبه های قدیمی و ناسالم گذشته را از تربیت و فرهنگ خود حذف کرده اید و جنبه های تازه و مفید مورد نظر خود را پذیرفته اید و نهادینه کرده اید.

محمد امین مختاریان

مطالب مشابه:

5/5 - (1 امتیاز)
اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها