نکات کلیدی این مطلب:
- رها شدن افراد را برای مدت طولانی در بزرگسالی تحت تاثیر قرار می دهد، به خصوص اگر در سال های حیاتی رشد اتفاق افتاده باشد.
- رها شدن منجر به آسیب هایی می شود که می تواند به عنوان ویژگی های ناکارآمد در داخل و خارج از روابط ظاهر شود.
- روابط جنسی زودهنگام و استفاده از غذا، الکل و مواد مخدر، راه های رایج برای مدیریت درد عاطفی است.
کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – پریسا پس از سومین دعوا در مدرسه به درمان ارجاع شد. عصبانیت او از همان جلسه اول آشکار بود، اما چیزی که هنوز نمی دانستم دلیل آن بود.
در طول زمان، متوجه شدم که او در اوایل نوجوانی توسط پدرش رها شده است. او یک روز گفت: «پدم از ما جدا شده و خانواده جدیدی تشکیل داده». پریسا که نمیدانست چگونه با احساسات دشواری که از زمان رفتن پدرش او را در بر گرفته بود کنار بیاید، با روابط بین فردی دست و پنجه نرم میکرد و اغلب وارد مشاجره میشد و اخیراً با همسالانش درگیری فیزیکی داشت.
با گذشت زمان، او توانست یاد بگیرد که چگونه برخی از احساسات منفی را که تجربه کرده بود، بهتر مدیریت کند و در نهایت مهارت های مقابله ای ایمن را جایگزین رفتارهای قبلی خود کرد. اما خشم، غم و احساس رها شدن او را تا بزرگسالی آزار می داد.
پریسا در یکی از جلسات مشاوره گفت:”اگر پدرم آنقدر به من اهمیت نمی داد که بماند و از من مراقبت کند، چرا باید به خودم اهمیت بدهم؟” با این حرف پریسا برای لحظاتی زمان متوقف شد و فضای بین ما سنگین شد. چگونه می توانم این دختر جوان را متقاعد کنم که او شایسته عشق و احترام است در حالی که فردی که قرار بود دوستش داشته باشد و از او مراقبت کند او را ترک کرده است؟
داستان پریسا، اگرچه دلخراش است، اما در میان بسیاری از مراجعین من رایج است. من به عنوان درمانگری که با بازماندگان آسیب های رابطه ای کار می کند، مراجعان زیادی دارم که ترک والدین یا ترک عزیزان را تجربه کرده اند. این ممکن است به دلایل زیادی رخ دهد، ازجمله زندان، مرگ، جدایی فیزیکی و… . گاهی اوقات پدر و مادر به دلیل انتخاب یا تقصیر خودشان آنها را ترک می کنند. با این وجود، تمامی رها کردن ها می تواند ویرانگر باشند، به خصوص اگر کودک ابزار مورد نیاز برای مقابله و حرکت به جلو را نداشته باشد.
اما ویرانگرترین صدمات آنهایی است که مراقبان یا والدین داوطلبانه کودکان را ترک کرده اند. پدر پریسا زمانی خانواده خود را را ترک کرد که دخترش به اندازه کافی بزرگ بود که با پدرش پیوند عاطفی برقرار کند و در عین حال آنقدر کوچک بود که او را به سرزنش خود و توقف رشد عاطفی سوق دهد.
کسانی که چنین تجربهای را داشتهاند، اغلب دارای ویژگیهای شخصیتی مشابهی هستند که نتیجه آن تحمل آسیبهای عاطفی مشابه است.
در ادامه هشت مورد از رایج ترین ویژگی های مشترک آورده شده است:
کاهش عزت نفس یا احساس خود. وقتی نوجوانان در طول سال های رشد خود از حمایت و تشویق والدین سالم برخوردار نباشند، برای داشتن عزت نفس سالم و احساسی قوی از خود تلاش می کنند. هیچ چیز به اندازه والدینی که داوطلبانه کودک را ترک می کنند به کودک نمی گوید که دوست داشتنی نیست.
هوشیاری بیش از حد. وقتی کودک باید سیستم حمایت عاطفی خودش باشد (مانند زمانی که در سال های کودکی توسط یکی از مراقبین رها می شود) اغلب ترس ها و اضطراب های غیرمنطقی در او ایجاد می شود. اغلب آنها احساس شدید ترس از رخ دادن اتفاقی بد را گزارش میکنند و همیشه عصبی یا در حال عصبانیت هستند. رها شدن توسط یکی از والدین، احساس امنیت فرد را بی ثبات می کند.
رفتار جنسی زودهنگام یا افزایش یافته. فرد آسیب دیده اغلب به دنبال دریافت محبت و آرامش دیگران است، اما نمی داند چگونه این نیاز را برآورده کند. رفتار جنسی زودهنگام نیز زمانی دیده می شود که نوجوانان سعی می کنند ارتباط عاطفی و فیزیکی را که با والدین خود ندارند، در دیگران جستجو کنند. “دخترانی که با غیبت زودهنگام پدر روبرو بودند، بالاترین میزان فعالیت جنسی اولیه و بارداری در دوران نوجوانی را داشتند.”
ترس از رها شدن. این ترسها میتوانند بهعنوان ناامیدی در روابط ظاهر شوند، مانند سختگیر بودن یا نیازمند بودن. هنگامی که فرد به جمعی دعوت نمیشود ویا اینکه دوستانش علایق متفاوتی دارند، ترس از رها شدن در فرد آسیب دیده پدیدار میشود. ترس از رها شدن میتواند بهعنوان ماندن در روابط ناسالم که تاریخ انقضا آنها گذشته است، به دلیل دشواری در ترک ظاهر شود ویا می تواند به طور کلی به عنوان ترس از روابط ظاهر شوند.
مشکل قاطع بودن (یا بیش از حد تهاجمی بودن به عنوان مکانیزم دفاعی). ما این پیام را درونی میکنیم که لایق عشق و حمایت دیگران نیستیم، اما در لحظاتی که محبت و حمایت دیگران را نیاز داریم سعی میکنیم شجاع باشیم. برخی افراد با پرخاشگری به عنوان راهی برای جلوگیری از آسیب دوباره به این احساس منفی دچار میشوند و برخی دیگر به خاطر ترس از ناراحت کردن کسی برای خود تقلا میکنند.
رفتارهای بی نظم یا اعتیاد آور. هنگامی که کودکان برای مقابله با احساسات منفی و ناراحت کننده ناشی از رها شدن (یا سایر تجربیات ناراحت کننده) رفتارهای خودآرام بخش را یاد نمی گیرند، ممکن است در صورت بروز چنین احساساتی به غذا، مواد مخدر یا الکل به عنوان منبع آرامش روی آورند.
ترس از “از دست دادن همه چیز”. این احساسی رایج در میان کسانی است که در دوران حساسی از زندگی خود رها شده اند و بسیاری در تلاش برای بیان آن در کلمات هستند. احساس اینکه “همه چیز در شرف از دست دادن است”، احساسی دائمی است. آنها اغلب این احساس را دارند که تنها یک روز با از دست دادن خانه، دارایی، خانواده یا روابط خود فاصله دارند. در عمل و در تجربه شخصی ام، در میان کسانی که در سال های حیاتی رشد دچار رها شدگی توسط والدین شده اند، بیشتر متوجه چنین احساسی می شوم.
تلاشهای مداوم برای حل یا رفع آسیبهای آنها. بسیاری از کسانی که رها شده اند، ترس از داشتن فرزند را گزارش می دهند یا ممکن است خیلی زود بچه دار شوند تا به نوعی به خود ثابت کنند که قادر به داشتن خانوادهای معمولی و دوست داشتنی هستند. به طور مشابه، بسیاری گزارش می دهند که می خواهند از بچه دار شدن خودداری کنند، اغلب به دلیل عدم تمایل به تکرار رفتارهایی که تجربه کرده اند.
در پایان
سالها درمان پریسا طول کشید تا از تجربهاش بهبود یابد. با این حال، او هنوز هم لحظاتی از شک و تردید به خود را دارد و مواقعی آسیب هایش به شیوه هایی ظاهر می شود که آشکار نیستند. مانند مبارزه با انتقاد، ترس از رها شدن و درگیری با دیگران. اما در مجموع، با حمایت و درک، او توانست مراحل بهبودی را از تجربیات ترومایی دوران کودکی خود طی کند.
محمد امین مختاریان
مطالب مشابه:
- 5 ویژگی شخصیتی مرتبط با دوران کودکی دردناک
- 10 نشانه ترومای دوران کودکی التیام نیافته
- افکار منفی ما از کجا می آیند؟
- آیا نیازهای عاطفی خود را نادیده میگیرید؟
- غفلت عاطفی و احساس گناه؛ جفتی ناخوشایند.
- دام پدر و مادر
- 3 روش شگفت انگیز برای افزایش عزت نفس کودکان
- 3 راه برای غلبه بر احساس پوچی
- از لبخند تا مرگ؛ خطرات پنهان “خوب بودن”