دروغگویی بیمارگونه یا پاتولوژیک چیست؟ چرا برخی افراد بیمارگونه دروغ می گویند؟ - کلینیک روانشناسی آوان | مرکز روانشناسی پاسداران

دروغگویی بیمارگونه یا پاتولوژیک چیست؟ چرا برخی افراد بیمارگونه دروغ می گویند؟

فهرست مطالب

کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – وقتی از مردم می پرسیم که آیا تا به حال با یک دروغگوی بیمارگونه (پاتولوژیک) برخورد کرده اند یا خیر، بیشتر آنها تایید می کنند و می گویند که با آنها برخورد کرده اند. آنها می گویند که این افراد بدون نگرانی آشکار برای حقیقت، بدون هیچ سود آشکار، بدون احساس اینکه چگونه دروغ ممکن است روابط آنها را تضعیف کند و بدون احساس گناه یا شرم آشکار، دروغ می گویند.

دکتر تیم لوین (Tim Levine) در کتاب خود به نام “فریب خورده” این موضوع را مطرح می کند که دروغگویان بیمارگونه افرادی غیر متوهم هستند که در واقعیت ریشه دارند، اما به طور معمول و مزمن بدون دلیل آشکار دروغ می گویند. آنها زمانی دروغ می گویند که حقیقت به خوبی جواب می دهد و بدون توجه به نتیجه منفی که دروغ احتمالاً در زندگی آنها ایجاد می کند، دروغ می گویند. به نظر می رسد دکتر تیم لوین حق دارد. با این حال، دروغگویان بیمارگونه دلایل بسیار خوبی برای دروغگویی دارند، ما فقط ارزش آن را نمی بینیم.

چه چیزی به دروغگوها انگیزه می دهد؟

با توجه به مطالعات انجام شده، در بیشتر موارد به نظر می‌رسد که این نوع دروغ‌ها با دو انگیزه هدایت می‌شوند.

انگیزه اول سود مادی است. دروغگوهای بیمارگونه مکرراً برای بدست آوردن پول، اشیاء مورد نظر، شریک جنسی و… دیگران را فریب می دهند.

انگیزه دوم به نظر می رسد توجه است. تعجب آور است که چگونه بسیاری از دروغگویان بیمارگونه درباره کارهای چشمگیری که ظاهراً انجام داده اند، افراد مشهوری که گفته می شود می شناسند، شاهکارهای قهرمانانه باورنکردنی که به نمایش گذاشته اند، یا موانع حیرت انگیزی که مجبور به غلبه بر آنها بوده اند، دروغ می گویند. آنها تمام این دروغ ها را برای اینکه دیگران را تحت تاثیر قرار دهند می گویند.

اما جلب توجه تنها از دروغ هایی که برای تحت تاثیر قرار دادن است، ناشی نمی شود. دروغگویان بیمارگونه داستان‌هایی درباره قربانی شدن خود نیز تعریف می کنند. آنها خود را به عنوان روح های ترحم انگیزی نشان می دهند که سزاوار مراقبت های دلسوزانه هستند. ما در کلینیک روانشناسی آوان افرادی را دیده ایم که در مورد آزار، رها شدن، دستگیری، ربوده شدن یا مواردی از این دست دروغ می گفتند.

دروغگوها چه زمانی دروغ می گویند؟

به نظر نمی رسد مردم تصادفی دروغ بگویند. آنها برای رسیدن به هدفی دروغ می گویند، خواه ما بتوانیم آن هدف را تشخیص دهیم یا نه. ما بر این باورم که به طور کلی دروغگویان بیمارگونه به همان دلایلی که دیگران دروغ می گویند، دروغ می گویند. این انگیزه ها را می توان در چارچوب نظریه سه جانبه عدم صداقت درک کرد. بر اساس این نظریه، افراد زمانی دروغ می گویند که:

  • دروغ گفتن سودمند به نظر می رسد.
  • عواقب منفی احتمالی دروغگویی قابل تحمل به نظر برسد.
  • آنها بتوانند دروغ خود را از نظر اخلاقی توجیه کنند.

اول اینکه افراد وقتی فایده دروغگویی را درک کنند دروغ می گویند. وقتی کسی متوجه می شود که از طریق صداقت نمی تواند به خواسته خود برسد ولی دروغ گفتن به او اجازه می‌دهد به چیزی که می‌خواهد برسد، به دروغ گفتن تمایل پیدا می کند. مسلماً دروغگویان بیمارگونه به سادگی فرصت‌هایی را برای دستاوردهایی می‌بینند که بیشتر ما نمی‌بینیم. برای بسیاری از ما، توجه و دستاوردهای مادی که از طریق صداقت به دست می آوریم کافی است، بنابراین سودمندی کسب بیشتر از طریق دروغ حتی به ذهن ما نمی رسد. از سوی دیگر دروغگویان بیمارگونه، فرصت‌هایی را برای دستاوردهای نادرست می‌بینند.

ثانیاً، مردم زمانی دروغ می گویند که احتمال و پیامدهای روشن شدن دروغ را قابل قبول بدانند. بیشتر مردم از دروغ گفتن منظم اجتناب می کنند، زیرا نمی خواهند به خاطر دروغ گویی مجازات شوند. دروغگویان بیمارگونه ممکن است به سادگی خطر عواقب منفی فریب خود را پیش بینی نکنند. از طرف دیگر، آنها ممکن است مطمئن باشند که از دروغ های خود خلاص می شوند، بنابراین اغلب خطر دروغ گفتن را می پذیرند. آنها همچنین ممکن است عواقب کشف دروغ خود را قابل تحمل بدانند و معتقدند که دیگران به سادگی آنها را می بخشند.

ثالثاً، افراد زمانی دروغ می گویند که بتوانند هرگونه احساس منفی درونی مانند گناه یا شرم را که ممکن است به دنبال عدم صداقت آنها باشد، تحمل کنند. بیشتر مردم وقتی دروغ می گویند احساس بدی می کنند، بنابراین از انجام آن اجتناب می کنند یا راه هایی برای منطقی کردن آن پیدا می کنند. ممکن است برخی از دروغگویان بیمارگونه از فریب خودشان خیلی ناراحت نباشند. شاید هنجارهای اخلاقی که اغلب ما در اوایل زندگی درونی کرده‌ایم، به سادگی در ذهن دروغگویان بیمارگونه نقش نبسته باشد.

یا شاید آنها در ایجاد اصلاحات اخلاقی مهارت بیشتری دارند، با خود فکر می کنند “این واقعاً بد نیست” یا “دیگران واقعاً لیاقت حقیقت را ندارند.” یا شاید وقتی دروغ می‌گویند، افکار درباره درستی یا نادرستی اعمالشان به ذهنشان خطور نمی‌کند، بنابراین قضاوت‌های اخلاقی درونی آنها را مهار نمی‌کنند. می توان دلایل بی شماری را تصور کرد که دروغگویان بیمارگونه از احساس منفی نسبت به دروغ های خود اجتناب می کنند. ما دریافته‌ایم که برخی از دروغگویان بیمارگونه اغلب از دروغگویی خود در گذشته آزار می بینند، اما هنوز نمی‌دانیم در لحظه دروغ چه احساسی دارند.

بحث ما این است که دروغگویان بیمارگونه به همان دلایلی دروغ می گویند که همه ما دروغ می گوییم. آنها دروغ را مفید می بینند، می توانند عواقب منفی بالقوه دروغ را بپذیرند و به نظر نمی رسد احساس درونی شرم یا گناه برای متوقف کردن آنها کافی باشد. به نظر می رسد تفاوت بین دروغگویان بیمارگونه و بقیه ما این است که آنها سه معیار گفته شده را بسیار بیشتر از بقیه ما درنظر می گیرند.

محمد امین مختاریان

مطالب مرتبط:

چگونه خودفریبی را تشخیص دهیم؟

8 نشانه اختلال شخصیت نمایشی

تله های سوءاستفاده کلامی را بشناسیم

1/5 - (1 امتیاز)
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها